جنبش سوسياليستي ـ
نشريه اينترنتي سازمان سوسياليست هاي ايران ، سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق    
socialistha@ois-iran.com
www.ois-iran.com

 

 

راه و روش سياسی د کتر محمد مصد ق را
کدام يک از ملي گرايان پيمودند

پاسخی به د کتر منصور بيات زاده
به نقل از سايت مليون

ن . مستشار

شما در شانه خالی کردن از خطائی که در سا ل 1357 خورشيدی توسط بخشی از نيروهای جبهه ملی ايران صورت گرفت همه حقيقت را عنوان نميکنيد نمی دا نم اين عمدی است يا غيرعمد ؟ اما بهتر است در بررسی هر رخدادی به هر اندازه که سهيم بوده ايم چه در نقاط پيروزمند آن وياشکست خورده اش مسئو ليت به گردن بگيرم .اين باعث ميشود در اتفاقات پيش روی ما مردم اعتماد خود را از دست ند هند.شما اصرار وافر داريد که در سال 1357 خورشيدی در ميهن ما يک انقلاب تمام عيار به سياق انقلاب کبير فرانسه هر چند خونينبه وقوع پيوسته است. سئوال اساسی اين است دستاوردهای انقلاب ميهن ما در کجا قرار گرفته است.شما از خونين بودن انقلاب فرانسه سند می آوريد تابه خوا ننده دلداری بدهيد که همه انقلابات جهان خونين بوده است .برای مثال در انقلاب چين ميليونهاانسان جا نشان را به نا حق ازدست دادند اما لااقل از خون ريخته شده آنهايک چين نيرومند سربيرون آورده است که درجهان از جا يگاه ويژه ئی برخوردار است اما ما کدام دستاورد را بدست آورديم ؟شايد مدعی شويد لااقل شاه را سرنگون کرديم ؟اگر شا ه ميتوانست مانع به قدرت رسيد ن اين فاجعه آفرينان تاريخ بشری بشود.؟ آيا بهترنبودازاو بعنوان « حتا«  ديوار چين در برابرتهاجم مغولان تمدن ستيزبهره ميجستيم؟_صادقانه بايد اقرار نمائيم که بعد از 27 سا ل شرايط ميهن خودرا صد برابر پيچيده ترنموديم ومعلوم نيست که اين گره مستا صل ومعضل کی وچگونه به چه بهائی گشوده خواهد شد معلوم نيست؟اما مغازه های ممالک امپريالستی چند ين نبش دارند که هميشه ميتوانند برای آنها پر درآمد باشند  بعضی ازآنها رابه دوران شاه بکار گرفتند وبرخی ديگر رادردوره خمينی مرتجع؟ برای آنهاملت های مابه همراه ممالک تحت زيست ايشان ابزار توليد ثروت وسيطره نفوذ ميباشند که برخی از آنها رابه  اختصار بر ميشمرم ؟

1-انقلاب ضد سلطنتی اسلاميون تحت رهبری خمينی مرتجع تنها دردوران حيات محمد رضا پهلوی می توانست به واقعيت بپيوندد امپرياليستها از بيماری او اطلاع داشتند ((مطلع بودن دولت انگيس از جريان بيماری سرطان در آن دوره وعدم اطلاع دهی اين موضوع به دولت کارتر جای تامل است ))1.. کناره گيری داوطلبانه شاه در سا ل 1359 خورشيدی می توانست از پی گيری جنبش ارتجاعی نيز جلوگيری نمايد چراکه آن حرکت فقط در ضديت با شاه ودرود بر خمينی طرح ريزی شده بود وگرنه در دوران آغاز سلطنت پسرش در عهد جوانی هيچگاه نمی توانستند آن نفرت را در ميان مردم ايجاد کنند؟ چون شاه مستبد جلوه گرتمام استبداد حاکم بود.با کناره گيری زودرس اوشدت  نفرت مردم به حا کميت کاسته ميشد ودراين  فاصله سياستمداران  ملی و ورزيده ميتوانستند معضل حکومت مستبد را تعديل بخشند.

2- امپرياليستها مطمئن بودن که به محض ورود خمينی مرتجع به ايران او خواهان الحاق کشور عراق به حوزه قلمروجهان شيعه زير کنترل خويش  خواهدشد وهمين ميتوانست آغاز گر جنگی پر منفعت برای آنها بشود .

3- انقلاب اسلامی فقط ضد شاه نبود بلکه چهره دوم آن ضد ملی ومخالف راه مصدق هم بود يک هفته بعداز پيروزی ملايان از نصب پلاکارد جبهه ملی در بازار جلوگيری بعمل امد .ابتدا خيابان پهلوی به نام مصدق تغير يافت اما به سرعت جايش را به ولی عصر داد .

4- جنگ ايران وعراق باعث شد جبهه متحد اعراب عليه اسرائيل  جايش را به«جبهه متحد اعراب عليه ايران بدهد و در همين اثنا اسرائيل توانست مرکز اتمی تموز عراق را از بين ببرد وبعد هم ارتش خود رابه لبنان گسيل نمايد تا جنبش فلسطين را از همسايگی خود دور سازد.درهمين راستا اسرائيليها همواره بطور« غير مستقيم  «   به ايران سلاح می رساندند تا موازنه جنگ متعادل بماند.

5-بعد از تحريم نفتی اعراب عليه جهان غرب در سا ل 1973 ميلادی به رهبری ملک فيصل که 23 روز طول کشيد ناوگان جنگي. امريکادر ويتنام دچار مشکل شد اروپای غربی داشت کم کم از پا در می آمد سلطان عربستان از طريق برادرزاده اش ترور شد شاه هم ديگر نمی خواست همچون پدرش ممنون دار هميشگی به قدرت رسانندگانش بما ند ژئوپلوتيک منطقه ميبايستي/در جهت منافع غرب تغير می يافت. در اين شرايط مهيا شده/ بقول شما «نيروهای سياسی طرفدار انقلاب از جمله مصدقی علم غيب نداشتند که آقای خمينی رهبر انقلاب/ که از لحاظ مذهبی نيز مجتهد وآيت العظمی بود /پس از کسب قدرت به گفته هاوقولها که  به ملت ايران داده بودتوجه نکند /. شما برای اولين بار در عرصه دانش سياسی از علمی نام ميبريد که «علم غيب«نام دارد.؟ولی قضيه چيز ديگريست. چرا که در جای ديگری ميگو ئيد«تا آنموقع ما از جدائی دين از حکومت هيچ اطلاعی نداشتيم « حالا نظری به حقايق بيافکنيم ؟

واقعيت اين است که از شهريور 1320تا کودتای 1332 در ميان نخست وزيرانی که در ايران برسرکارآمد ه بودند/

تنهادکتر مصدق بود که در مقابل اسلام سياسی بنياد گرا وجريان «فدائيان اسلام ايستادگی کرد..تاکيد «فدائيان اسلام «

درنامه مورخه 13خرداد1330 خود خطاب به مصدق (حدود يک ماه بعد از مسئوليت اودرمقام نخست وزيري)

وتا کيد بر اينکه /خواستار همان آزادی عملی هستندکه در«  دولتهای سابق داشتند«ومقاومت دکتر مصدق در برابر آنها/نشان از درستی مواضع مصدق و بازتاب دهنده انديشه وموضع گيری شايسته اين شخصيت سياسی برجسته تاريخ معاصر ايران است .2/ دکتر مصدق اينگونه در مقابل «فقط «آزادی عمل « اسلام گرايان موضع ميگرفت حالا شما در سال  1357با طرفداران از  برقراری حکومت اسلامی وارد ائتلاف سياسی ميشويد«نقل قول ديگری در زير آورده می شود« آقای سنجابی در مصاحبه خود چنين اظهار داشت«اين نهضت اساسش درعدم رضايت /عصيان/وطغيان ملت است که رهبرآن آيت الله خمينی است.98 درصد ملت ايران مسلمانند والزامان حکومت آن نيز بايد اسلامی باشدوخيال ميکنم در اين مورد آنچه که من ميگويم وآنچه امام خمينی اظهار می دارنداختلاف زيادی وجود ندارد«نگاه کنيد به..روزنامه اطلا عات مورخ29 ديماه 1357..تمام تلاش آقای سنجابی جهت جلب رضايت خمينی صرف ميشد تاپست  نخست وزيری را به چنگ آورد.. امافقط 27 روز مقام وزارت امور خارجه نصيبش شد/که بعدهابه علت اعتراض به قانون قصاص مرتد شناخته شد وبطور مخفيانه سرزمين پدری خود راترک کرد ومتاسفانه در غربت جان سپرد«نميدانم چرا به ياد شعر حافظ می افتم«عشق بازان چنين مستحق هجرانند«در جای ديگر ميگوئيد چرا شادروان دکتر شاپور بختيار جمهوری اعلام نکرد تا همه مليون وحتا چپها وحزب توده به آن ميپيوستند؟شاه در روز26 ديماه 1357ازايران خارج شد/ نگاه کنيد به تاريخ مصا حبه آقای سنجابی که دو روز فاصله دارد/يعنی روز اظهارات در 29ديماه 1357بود /

ارزيابی شما برتجربه انقلاب مشروطيت استواربود/انقلاب راروحانيون رهبری کردنداما دولت رابه غير روحانی سپردند وازآنجائی که خمينی بطور شفاهی در سخنرانيها تضمين ميداددرقدرت شرکت نخواهدکرد/شمابه او ايمان آورديد ولی او به پيروان خويش در چند کتاب به قلم خودوعده حکومت اسلامی داده بود که نميتوانست آنرا تقيه کند/واواهل کتابت بود نه اهل شفاهت؟مع الوصف آقای سنجابی هم حکومت اسلامی راچون98درصد ملت مسلمانند پذيرفته بود/ ديگرهيچ بختی برای ائتلاف برای جمهوری با همرزم خويش  زنده ياد دکتر شاپور بختيارکه پيوسته از ديکتاتوری نعلين اخطارميکرد باقی نمانده بودايشان مرتب ازجانب ارتشيان هوادار ادامه سلطنت تهديدميشد مبادا جمهوری اعلام نمايد؟ه اکنون شما به ما توضيح بدهيد آن زنده ياد چگونه و با کدام نيرو ميتوانست جمهوری برقرار نمايد.؟

يک نقل قول ديگر برای شما عنوان ميکنم تا  برای شما ثابت شود بخشی از جبهه ملی ايران همواره در تلاش

ائتلاف با روحانيون اسلامی بوده است «  آن روز در جبهه ملي/در يک امر اتفاق نظر يا نزديک به آن وجود داشت

وآن کهنه گرائی آقای «خميني« بود.اما در امر ديگری /دو خط وجود داشت که ضديکديگر بودند..يک خط ميگفت

«ده سال ديرتر منهای مذهب وروحانيت«ما اين خط راضد گسترش می خواند يم ./يک خط ديگر ميگفت «ده سال

زودتر با مذهب خط اول/با آنکه بررهبری جبهه ملی غالب بود به جائی نرسيد2.

پس متوجه ميشويم که عيب کار در داشتن علم غيب يا  عدم اطلاع از موضوع جدائی دين از حکومت آنهم زندگی وتحصيل  در غرب ودر کنار مکتب فرانکفورت آميزه ئی ندارد بلکه قصور کار در خط فکری ميباشد.؟

اگرنيروهای چپ/ملی سکولار ولائيک به جنبش ارتجاعی خمينی نمی پيوستند او هرگز نمی توانست شرکت و همکاری  اکثريت مردم را به خود جلب نمايد شايد می توانست جنبشی در سطح 15خرداد سا ل1342 به پا کند که درآن حق رای برای زنان راحرام دانسته /ابتدابه ساکن نصف جامعه که زنان باشند /در جنبش تحت رهبری او شرکت  نمی جستن .؟

نقل قول ديگر نظر مرا ثابت مينمايد« آقای خمينی وديگر روحانيان قدرت گرا /يک در هزارم هم احتمال نمی دادند

رژيم شاه سرنگون و رهبری سياسی کشور از آن آنهاشود .در پاريس/هرروز /احمد آقا فرزنداو نزد من ميآمد وميگفت «آياتحليل شما /شمارا واقعا به اين نتيجه رسانده است که شاه ميرود ؟«نکنه در پاريس زمين گير بشويم.3

اين دفاعيه بسيار کوتاه راتقديم مينمايم به بزرگ مرد تاريخ ايران که نستوه و استوار در مدت36

روزحکومتش همچون مرغ طوفان تمام حقايق راگفت وحتا بطور علنی عليه آن ويرانگرايران زمين درشتی کرد وسخن داد. کرد /کاری که شاه با آنهمه حاميانش شهامت بر زبان راندش را نداشت ./

 

زيرنويسها از کتاب  دو جلدی بنی صدردرگفتگو با حميد احمدی در س تجربه

صفحات 86..664 ..408 ..418