نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

 


اعتراض مسلمانان به کاريکاتورهای توهين‌آميز؛ جنگ تمدن ها؟

تظاهرات اعتراض‌آميز مسلمانان عليه چاپ کاريکاتورهايی از پيامبر اسلام در يکی از نشريات دانمارک، ابعاد گسترده‌ای به خود گرفته است.

در حالی که در شماری از کشورهای اسلامی تظاهرات اعتراض‌آميز به بروز خشونت و به آتش کشيدن سفارتخانه‌های برخی کشورهای اروپايی منجر شده است، در همان حال چاپ کاريکاتورهای پيامبر اسلام در نشريات ساير کشورهای اروپايی نيز تکرار شده است.

در اين ميان گويی جنگ و نزاعی در گرفته است که هر کدام از دو طرف نزاع سعی دارند خود را پيروز اين ميدان معرفی کنند.

قاعدتا يک مسلمان مومن به آيين اسلام، از هر گونه اقدامی که به تقدس حضرت محمد خدشه وارد کند و حرمت خاص او را ناديده بگيرد، عميقا رنجيده خاطر می‌شود و از همين رو تصور می‌کند که ديگران به هر دليلی «حق» ندارند با توهين به پيامبر، يک فرد مسلمان را در موقعيتی رنج‌‌آور قرار دهند.

در مقابل، يک شهروند غربی هم که به تقدس اديان باور نداشته باشد، اظهار عقيده خود را در باره هر چيز و هر کس «حق» خود می‌داند هر چند که اين اظهار عقيده از نظر سايرين توهين‌آميز و برای آنان عذاب‌آور باشد.

آيا بين اين دو ديدگاه متضاد، می‌توان پل زد و مبنايی برای تفاهم ايجاد کرد و يا اينکه اين دو نظرگاه محکوم به ستيز با يکديگر تا غلبه يکی بر ديگری هستند؟

ظاهرا بسياری از سياستمداران غربی و اسلامی علاقه‌ای به ادامه ستيز در اين باره ندارند و معتقدند که شهروندان غربی با در نظر گرفتن حساسيت مسلمانان نسبت به مقدساتشان و مسلمانان با اجتناب از اعتراضات خشونت‌آميز می‌توانند از بروز مناقشه پيشگيری کنند.

اين البته خواست اغلب سياستمداران است، اما همه ماجرا در کنترل آنها نيست.

در جهان غرب، شهروندانی که برای زير پا نهادن «حرمت» مسيح و پيامبران بنی‌اسراييل خود را آزاد حس می‌کنند، نمی‌توانند بپذيرند که به صرف حساسيت مسلمانان، بايد مقدسات اسلامی را از حوزه اظهار نظرهای حتی توهين‌آميز خود خارج کنند.

آنها تن دادن به چنين محدوديتی را «تسليم شدن» در مقابل مسلمانان تصور می‌کنند و حتی به نظر می‌رسد که اصرار دارند در برابر آنچه که «باج‌خواهی» بخشی از مسلمانان می‌نامند، تسليم نشوند.

در جهان اسلام نيز برخی از مسلمانان بر اين باورند که صرف اعتراض مسالمت‌‌آميز، «غربی‌ها» را از ادامه آنچه توهين به مقدساتشان می‌دانند باز نمی‌دارد و از همين رو، نشان دادن شدت عمل را روشی موثرتر برای دستيابی به هدف خود می‌دانند.

اين شدت عمل به استثنای آن دسته از کشورهای اسلامی که دولت آنها اختلاف و درگيری سياسی با جهان غرب دارد، مورد اعتراض دولت‌هاست و اغلب به بروز مشکلاتی در سياست خارجی آنها منجر می‌شود.

بدين ترتيب، از نگاه يک ناظر بی‌طرف، نزاعی که بين بخشی از شهروندان غربی و بخشی از مسلمانان بر سر «توهين به مقدسات» در گرفته است، ربطی به دولت‌های دو طرف ندارد، اما ناخواسته پای دولت‌ها را به اين منازعه باز می‌کند، زيرا مسلمانان، دولت‌های غربی را مسئول چاپ کاريکاتور در نشريات کشورشان می‌شناسند و غربی‌ها نيز دولت‌های مسلمان را به دليل بی‌تفاوتی و يا ناتوانی آنها در جلوگيری از حمله مسلمانان خشمگين به سفارتخانه‌ها و يا کنسول‌گری‌هايشان مقصر می‌شمارند.

در اين ميان، از دولت‌ها برای مهار چنين بحران‌هايی چه کاری ساخته است و آنها چگونه می‌توانند از بروز اين نوع بحران‌ها پيشگيری کنند؟

در بين مسلمانان معمولا اين تصور وجود دارد که دولت‌های غربی با وضع قوانينی می‌توانند مانع اظهار نظرهای توهين‌آميز نسبت به مقدسات اديان شوند. اما آيا از دولت‌های غربی چنين کاری ساخته است؟

با توجه به فرهنگ خاص غربی که ريشه در اصول مدرنيته و عصر روشنگری دارد، اديان حرمتی بيش از ساير نحله‌های فکری و عقيدتی بشر ندارند و مستثنی کردن اديان از حيطه اظهار نظر مخالفان سرسخت مذهب، به زعم آنها به منزله دادن امتيازات «تبعيض‌آميز» به پيروان اديان و ناديده گرفته حقوق ملحدان و بی‌دينان است.

اما آيا می‌توان قانونی نوشت که رهبران همه مکتب‌ها و نحله‌ها اعم از مذهبی و الحادی را از آنچه پيروانشان «توهين» تلقی می‌کنند، در امان نگه داشت؟

صرف نظر از گرفتاری‌های عملی بيشماری که چنين محدوديتی، چه به لحاظ شناسايی گستره «رهبران مکاتب» و چه از نظر تعريف دقيق و اجماعی «توهين»، برای افراد بشر ايجاد می‌کند، در درجه نخست پيروان مذاهب مخالف چنين قوانينی به نظر می‌رسند چرا که اظهار نظر آزاد آنها در باره فيلسوفان و دانشمندان ملحدی چون داروين، نيچه، مارکس، راسل و هزاران شخصيت ديگری که مورد احترام هواداران خود هستند، اما از نظر پيروان اديان شايسته آتش جهنم‌اند، به مرز غيرممکن می‌رسد.

به نظر می‌رسد که تنها راه حل اين مشکل، دور نگهداشتن دولت‌ها از اين مناقشه و تلاش شهروندان دو طرف برای درک بهتر همديگر از راه تماس و گفتگوست و تا آن زمان، اگر بنا بر مقابله به مثل باشد بايد رفتار دو طرف همسنگ و همتراز باشد، در غير اين صورت بخش‌هايی از جهان غرب و جهان اسلام درگير ستيز پايان ناپذيری خواهند شد که ساموئل هانتينگتون سالها پيش آن را جنگ تمدن‌ها ناميده است.
 

 به نقل از سايت ملي ـ مذهبي