نشريه
اينترنتي
جنبش
سوسياليستي www.ois-iran.com
|
مراسم بزرگداشت مصدق مراسم بزرگداشت مرحوم دكتر محمد مصدق، پنجسنبه شب گذشته در منزل حبيبالله پيمان برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، لطفالله ميثمی در اين مراسم در سخنانی گفت: «نيكسون در كتاب "جنگ حقيقي" خود وقتی به موضوع ايران ميپردازد بحث مفصلی درباره مصدق دارد و حتی ملی شدن كانال سوئز را نيز متاثر از ملی شدن صنعت نفت در ايران ميداند.» او با اشاره به اظهارات نيكسون، گفت: «اقدامات عبدالكريم قاسم در عراق به نظر نيكسون برخاسته از تفكرات مصدق و اقدامات اوست، تا جايی كه وقتی دولت مصدق در 28 مرداد سقوط ميكند، نيروهای عراقی زندانيان سياسی را به رگبار ميبندند و ميگويند اليوم سقط المصدق. به نظر اين نويسنده، اوپك هم تحت تاثير از مصدق تشكيل شد.» مديرمسوول ماهنامه چشمانداز ايران در ادامه به مكانيزم بدبختی پرداخت و گفت: «از نظر بنده، نفت درآمد نيست بلكه سرمايه است؛ اما با فرض آنكه درآمد هم باشد بايد بررسی كنيم كه چرا كشورهايی كه نفت ندارند در مجموع وضعيت بهتری دارند. ما در اين زمينه تحقيقی كرديم و خلاصه آن تحقيقات سه منحنی شد؛ منحنی درآمدهای نفتي، منحنی تورم و منحنی خريد اسلحه. متوجه شديم هرسه اين منحنی به موازات هم رشد ميكنند. يعنی برخلاف ظاهر، اگر قيمت نفت بالا ميرود تورم نيز بالا ميرود. دليل آن اين بود كه قيمت نفت اگرچه بالا رفته بود اما مازاد آن خرج خريد اسلحه شده بود؛ چراكه خود نفت حفاظت ميخواهد، چه حفاظت معنوی و چه حفاظت مادي.» وی در پايان تاكيد كرد: «بايد گفت نفت، اين طلای ما، بلای جانمان شده است و مكانيزم بدبختی ما وابسته به مكانيزم جهل ماست. متاسفانه قيمت نفت تا حدی شده است كه در اروپا قيمت يك بشكه نفت با قيمت يك بشكه آب برابر شده است در حالی كه طبق گزارش اوپك كه جهت يافتن ارزش واقعی نفت انجام شده بود، قيمت هر بشكه نفت هماكنون بايد 300 دلار باشد.» در ادامه اين مراسم، شاهحسينی با عنوان قانونگرايی مصدق به ايراد سخنرانی پرداخت و گفت: «در اين زمينه خاطرهای از يكی از رانندگان مصدق كه هماكنون نيز در احمدآباد ساكن است به خاطر دارم. او ميگفت من راننده يكی از كاميونهای مرحوم مصدق بودم. يك بار گندم داشتم به شهر ميبردم اما داخل شهر حكومت نظامی بود و نميگذاشتند وارد شهر شوم تا اينكه به او دو تومان دادم و رفتم. وقتی برگشتم مصدق ماجرا را از من پرسيد و من حقيقت را گفتم، مصدق بسيار عصبانی شد و به مباشرش دستور داد از حقوق او دو تومان كم كنيد و به من گفت برو و آن دو تومان را هم از پاسبان بگير.» شاهحسينی در ادامه افزود: «مصدق مردی منحصر به فرد و بسيار مبتكر بود و در كابينه خود به مقتضيات مختلف از افراد مختلفی استفاده ميكرد. به عنوان مثال در كابينه اول خود از امير تيمور كلانی استفاده كرد بدون آنكه كوچكترين واهمهای داشته باشد و در كابينه دوم خود نيز اكثر اعضا را با توجه به مناسبات روز تغيير داد.» وی در پايان سخنان خود گفت: «مهمترين آرمان مصدق، برگزاری انتخابات آزاد بود و پايبندی به قوانين. او نگاه جالبی به قوانين داشت و يك بار در نطق خود آورده بود به غير از قوانينی كه از ناحيه خداوند ميرسد كه غير قابل تغيير است، ساير قوانين را با توجه به اقتضائات روز ميتوان تغيير داد.» در پايان اين مراسم، حبيبالله پيمان در سخنانی با موضوع جايگاه مصدق در تاريخ معاصر ايران، گفت: «متاسفانه در تاريخ ايران همواره به جهت حفظ امنيت و تامين آن توسط يك دولت مقتدر مركزي، آزادی مردم ناديده گرفته شده است و همواره بايد در اين اندوه باقی ماند.» وی اضافه كرد: «عدهای به مصدق انتقاد ميكردند كه دولت تو نميتواند امنيت را برآورده كند. او در پاسخ ميگفت: اگر شما ميخواهيد با ديكتاتوری رضاخانی امنيت را برآورده كنيد و منظورتان از امنيت آن است، بله من نميتوانم آن نوع امنيت را برای شما حاصل كنم؛ چرا كه در دولت من همه آزادند اظهار نظر كنند و اگر هياهويی به وجود آيد به واسطه همان آزادی است.» پيمان با اشاره به دو درد بزرگ تاريخی ايران، گفت: «نبود استقلال و آزادی و ناديده گرفتن آن توسط حكومتهای اقتدارگرا دو مشكلی بوده كه همواره گريبانگير مردم ايران بوده است؛ چراكه مردم ما همواره آزادی و استقلال را به صورت احساسی خواستهاند اما حاضر نبودند صبورانه و در گمنامی آن را پيگيری كنند.» وی اظهار داشت: «درام و تراژدی مشروطه و نهضت ملی همين است كه بسياری از مبارزين و روشنفكرين ما در اين مبارزات كه برای كسب آزادی و استقلال بوده گرفتار غل و زنجيرهايی از جنس استبداد و وابستگی بودند.» پيمان با اشاره به اقدام مصدق در بيدار كردن روح ايراني، خاطرنشان كرد: «مصدق به توان ملی اتكا كرد و تمام لوازم آن را نيز پذيرفت و ترس و تفرقه و جاهطلبی را كه جامعه را ضعيف كرده بود از بين برد و روحيه ملی ايرانيان را بيدار ساخت. البته توجه داشته باشيد آن زمان وقتی صحبت از مليگرايی ميشد، منظور جريانی روبروی دولت است؛ زيرا آن زمان اين دو يعنی ملت و دولت روبروی هم بودند؛ چراكه دولتها برخاسته از مردم نبودند و هيچ اشتراكی نيز با هم نداشتند.» وی در پايان افزود: «مصدق جايگاه ويژهای برای ايمان و عقيده قائل بود و در سخنان او آمده است صاحبان عقيده و ايمان از مرگ هم نبايد هراس كنند چه برسد به فحش ديگران.»
|