نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

 

تسليت

سازمان سوسياليست های ايران درگذشت شادروان اصغر پارسا را به  خانواده محترم پارسا و هيئت رهبری ، اعضا و طرفداران جبهه ملی ايران ، رهروان و هواخواهان نهضت ملی ايران و ادامه دهندگان « راه مصدق » تسليت می گويد. 

                                                       هيئت اجرائی سازمان سوسياليست های ايران

                                                بهمن ماه   1385

 

*****

نگاهی کوتاه به

زندگی واندیشه های روانشاد اصغر پارسا

مهدی موید زاده- بیست وسوم بهمن ماه هزار و سیصد وهشتاد و پنج- تهران

  ازبزرگمردی سخن میگوییم که در جوانی در کنار مصدق و تا واپسین لحظه های زندگی به راه مصدق وفادار بود. پارسا چهره ی جاویدان نهضت ملی ایرا ن است. دریغا که  ایران زمین آخرین همکار مصدق را از دست داد. اصغر پارسا اندیشمندی توانا بود که درتمام زندگی پرافتخارش برای کسب آزادی وحاکمیت ملی ایران تلاشی خستگی ناپذیر داشت . 

اصغر پارسا درشهر خوی آذربایجان به سال 1294خورشیدی چشم به جهان گشود. پدر ایشان در کارهای اجتماعی خوی فعال بود وسرانجام بعنوان نماینده آن منطقه به مجلس شورای ملی راه یافت و در سال 1312 با خانواده اش عازم تهران شد. اصغرپارسا نیز همراه پدر به تهران میاید.  تحصیلات متوسطه را در دبیرستان تجارت میگذراند و، پس از آن، دردانشکده حقوق تهران در دو رشته حقوق سیاسی وحقوق قضائی به تحصیل می پردازد ودر سال 1319خورشیدی فارغ التحصیل می شود. زنده یاد اصغر پارسا میگفت ".. خانواده ما اکثر درمشاغل غیر دولتی وآزاد بودند و من اولین نفری بودم که رسما کار دولتی قبول کردم ودر اداره دوم سیاسی وزارت امور خارجه استخدام وبه کار مشغول شدم..". اصغر پارسا پس از مدتی به عنوان وزیر مختار دولت ایران در کشور چین عازم آن کشور میشود. چین درآستانه انقلاب بود وبرای  پارسا دوران بسیار جالب توجه وپرتجربه ای را فراهم آورد. اودراین دوران ازدواج میکند که حاصل آن خانم فاطمه پارسا و آقای دکتر علی پارسا است .                               

 درزمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق، طرح پرونده ملی شدن نفت در دیوان داوری لاهه و شورای امنیت پیش میاید. دکتر مصدق از باقر کاظمی که وزیر امور خارجه بود میخواهد که نسبت به تنظیم و تکمیل مدارک لازم برای دفاع در مراجع بین المللی اقدام نماید. باقر کاظمی انجام این مهم را به پارسا واگذار می کند. از آن رو که پارسا تسلط کامل به زبان انگلیسی داشت، معاون اداره حقوقی وزارت امور خارجه و نماینده آن وزارتخانه درکمیسیون نفت شد. آشنایی پارسا با دکتر مصدق اینگونه آغاز می شود که زنده یاد کاظمی ازایشان میخواهد نسبت به ترجمه وتنظیم مطالبی که دکتر مصدق میخواهد در مراجع جهانی مطرح سازد اقدام نماید. نخستین نمونه این کارها که به نظر دکتر مصدق می رسد، پارسا بسیار مورد توجه قرار می گیرد.  درآن زمان دکتر مصدق برای ترجمه از مترجمان زبردستی چون دکتر عبدالحسین دانشپور، از افراد برجسته حزب ایران، ودکتر لطفعلی صورتگر، استاد زبان انگلیسی دانشگاه تهران، بهره میگرفت، ولی با ملاقات پارسا مصدق دستور میدهد پارسا با دکتر سید علی شایگان وحسن صدر در تهیه لایحه دفاعیه در دیوان داوری لاهه همکاری کند و همراه هیئت ایران به ریاست دکتر محمد مصدق به دیوان داوری لاهه برود. این فعالیت سرآغاز حضور توانمند اصغرپارسا درنهضت ملی ایران بود. پارسا سپس به عضویت حزب ایران که از حزب های بنیانگذار جبهه ملی ایران بود درآمد. اومیگفت که سوسیالیسم حزب ایران را با اندیشه هایش کاملا سازگار یافته بود.  اصغرپارسا دردوره هفدهم مجلس شورای ملی، با پشتیبانی هواداران مصدق، از شهر خوی نامزد میشود وبه نمایندگی مردم خوی وارد مجلس هفدهم می شود. فعالیت پارسا در مجلس و در جامعه آنقدر زیاد بود که درهمه جا نام او شنیده می شد. توطئه های علیه دولت ملی باعث سر کار آمدن احمد قوام به جای مصدق می شود که قیام باشکوه سی ام تیر1331 برآن خط بطلان کشیده می شود. با انتصاب قوام فراکسیون نهضت ملی ایران به ریاست مهندس احمد رضوی  تشکیل واصغر پارسا به عنوان سخنگوی فراکسیون برگزیده می شود. ساعت چهار بعد از روز سی ام تیر، مهندس حسیبی و پارسا برای اعلام پیروزی  قیام ملت ایران به ساختمان رادیو می روند و مهندس حسیبی شکست شاه و قوام را به آگاهی مردم ایران می رساند و پارسا و حسیبی در کوچه و خیابان با مردم تهران جشن پیروزی برپا می دارند. پارسا درنهم اسفند نیز برای استوار نگاه داشتن نهال ضداستعماری و ضداستبدادی نهضت ملی ایران مبارزه کرد. در واپسین روزهای مرداد 1332 که خطر حکومت ملی را بشدت تهدید میکرد، دکتر مصدق اصغر پارسا را با عنوان "نماینده تام الاختیار" خود به آذر بایجان اعزام نمود و ازاو خواست که نیروهای مردمی را علیه دشمنان آزادی ملت ایران هماهنگ سازد. ولی دریغ وافسوس که هنوز یک روز بیشتر از ورود پارسا به خوی نگذشته بود که کودتای ننگین 28 مرداد شکل گرفت ودولت ملی باکودتای بیگانگان سقوط کرد. درشهر خوی، پارسا در روزبیست وهشت مرداد دستگیر و روز بیست ونهم مرداد تحویل زندان شهربانی تهران میشود. دادستان نظامی شاه برای او حکم اعدام درخواست می کند، ولی با تغییر شرایط سیاسی ایران درسال1333 بدون حکم قطعی از زندان آزاد می شود.               

اصغر پارسا در نهضت مقاومت ملی به همراه دیگر یاران مصدق فعالانه شرکت داشت. او در این دوران، ارتباطات نزدیکی با آیت اله سید رضازنجانی داشت. درسال 1339 درکنار بزرگمردانی که جبهه ملی دوم را بنیان نهادند، به فعالیت پرداخت که همان ادامه راه مصدق بود. افکار سازنده اصغر پارسا درسازمان یافتن جبهه ملی تاثیر بسزایی دارشت. درشورای مرکزی و در جلسه های آموزشی جبهه ملی رهنمود های پارسا همیشه رهگشا بود. درسال  1339، جلسه های سخنرانی از سوی جبهه ملی ایران در ساختمان شماره 143 خیابان فخرآباد تهران برای دادن آگاهی به مردم تهران تشکیل میشد که یکی ازسخنرانان این گردهمایی ها اصغر پارسا بود. گویا هنوز فریاد رسای او به گوش می رسد که در فقدان آزادیهای سیاسی واجتماعی ملت ایران بانگ بر میآورد: "آزادی خجسته آزادی، ازوصل تو روی بر نمی تابم ...  یا آنکه مرا بسوی خود خوانی یا آنکه تو را به نزد خود خوانم".

در نخستین کنگره جبهه ملی درسال1341 او به عضویت و سخنگویی کمسیون سیاسی برگزیده شد ودرترسیم خط مشی  و اصول هدفهای جبهه ملی نقشی بسزا ایفا کرد. پارسا دراین کنگره نیز به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب گردید. دربین سالهای 39 تا 41 ، دو بار به زندان افتاد ودرزندان نیز چون محوری افراد بگرد او جمع میشدند تا راه استقامت وپایداری را ازاو بیاموزند.

به دوران انقلاب میرسیم. همکاری زنده یاد اصغر پارسا با جبهه ملی ایران چند روزی پس از استعفای دکتر کریم سنجابی از دولت موقت آغاز میشود که آنگاه او به عضویت شورای مرکزی درمیاید و، پس از شورایی شدن رهبری درجبهه ملی،  به عضویت هیئت رهبری جبهه ملی در میاید. وقتی که جبهه ملی تصمیم به انتشار روزنامه ارگان گرفت، اصغر پارسا دراین دوران پرمخاطره سمت مدیر مسئول روزنامه  پیام جبهه ملی را بعهده می گیرد. دهها نفراز صاحبنظران و نویسندگان اورا دراین امر یاری کردند و این روزنامه سندی تاریخی درمبارزات آزادیخواهانه ملیون ایران است.  تیراژ این روزنامه دراوایل سال 60 به دویست هزارنسخه درروز نزدیک شد. تا25 خرداد1360، روزنامه پیام جبهه ملی به انتشار خود ادامه داد، ولی پس از یورش حاکمیت به جبهه ملی تعطیل شد.                                                   

درسال1362، پارسا بار دیگر دستگیر و حدود چهار سال در زندانهای   توحید واوین به سر برد که آن حدیثی پر درد دارد. اصغر پارسا دهه آخر زندگی خود را بیشتر به اندیشیدن در آنچه پیش آمده وخواهد آمد گذراند. در زمستان سال1380، گروهی از پزوهشگران جوان برای تهیه تاریخ شفاهی زندگی او به نزدش رفتند. پارسا که همیشه برای جوانان، این سرمایه های امیدبخش جامعه ایران، احترامی فراوان قائل بود، دعوت آنان را به مصاحبه پذیرفت که حاصل آن یازده جلسه مصاحبه همراه فیلم ونوار است که امید میرود در آینده ای نزدیک انتشار یابد. سخن کوتاه، امروز اصغر پارسا، این استوره مقاومت در برابر بی مهری ها، درمیان ما نیست، ولی نگاهی به زندگی سراسر تلاش اودرراه اندیشه های ملی وآزادیخواهانه اش درسی است برای جوانان ما وآنان که دلی سرشار از عشق ایران وآزادی دارند( به احترامش بپا میخیزیم ودرسکوت به روانش درود میفرستیم.  

به نقل  از سايت مرکز اينترنتی سازمانهای جبهه ملی ايران در آمريکا