نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

پوپولیسم  و سیاست ایران

علی اکرمی

aakrami@hotmail.com

 

هیچ جنبش سیاسی از پوپولیسم بی بهره نیست، چرا که هیچ دولتی بدون حمایت حداقلی "مردم" توانایی مقابله با دشمنان را ندارد، اما بهره مندی از حمایت مردم در بلند مدت چندان با پوپولیسم امکان پذیر نیست و پوپولیسم اگر چه در سالهای تاسیس مسکنی آرامش بخش برای حاکمان است اما در دوران تثبیت استفاده از این مسکن در عمل فقط دست و پاگیر  حکومت و ناگزیر کننده دولتها به اتخاذ راهکاری متفاوت برای پاسخگویی به مطالبات جامعه است.

 

فردای انقلاب سه راه بیشتر پیش روی انقلابیون نیست

1-      حرکت به سمت فاشیسم و قلع و قمع کلیه مخالفان با خشونت تمام

2-      تداوم راه و رسم شعارواره انقلاب با راهکارهای پوپولیستی

3-      دفن ذهنواره های انقلابی و تاسیس جامعه دموکراتیک

ایران حداقل بیش از ربع قرن است با نوزایی مکرر پوپولیسم روبرو می شود و  از منظر کلی در دوران پس از انقلاب ایران تا امروز راهبرد دوم با اتخاذ راهکارهای پوپولیستی مکررا بازتولید شده است، حاکمیت ایران پس از انقلاب 57 حداقل تا دوسال اول که میان خواسته های ولو غیر منطقی مردم انقلابی در برابر  اصلاح طلبان غیر انقلابی به صراحت جانب طرفداران خود را می گرفت هیچ مخالفت جدی ـ بجز از جانب لیبرالهای اصولگرایی نظیر بازرگان- را پیش رو نداشت و در دوران جنگ با توجه به نیازی که برای جلب حمایت توده مردم وجود داشت پوپولیسیم و کاریزما، متحدا وظیفه تتهیج مردم برای حضور در میدان جنگ را بر عهده داشتند.

در اولین هشت سال پس از پایان جنگ، هاشمی رفسنجانی تلاشهایی ناکافی برای حرکت به سوی جامعه شبه دموکراتیک انجام داد.  اما آرمانشهر التقاطی وی نه شباهتی به مدینه فاضله اقتدارگرایان و محافظه کاران سنتی داشت و نه مطلوب اصلاح طلبان کهنه کار و تازه تاسیس قرار گرفت. نتیجتا این دو گروه هرکدام با یکی از دو سلاح باقیمانده به  کارزار انتخابات دوم خرداد وارد شدند.

یک گروه پایه قدرت خود را چنان محکم می پنداشت که برای تثبیت قدرت خود و اعمال اقتدارگرایی مورد نظرش نیاز چندانی به توجه به خواست "عوام" نمی دید و  گروه دیگر تیزهوشانه با درک این نقطه ضعف حریف توانستند با روشهای پوپولیستی جنبشی عظیم را خلق کنند .

درصد بسیار بالای ارای آقای خاتمی در انتخابات برای بسیاری از هواداران وی تا سالها و شاید هنوز نیز چنان طعم شیرینی داشت که از نتیجه منطقی آن غافل شدند.

آرای بالای گروههای مختلف جامعه به یک فرد نشان از امید بستن گروههای مختلف به این فرد یا تفکر برای برآورده کردن مطالباتشان است. مطالباتی که دامنه تنوع گسترده شان عملا امکان اجرای همه انها را ناممکن می سازد علی الخصوص که برآوردن مطالبات محافظه کارانی که به دیگر تفکر نیز رای داده بودند نیز بر برآرودن مطالبات حامیان اولویت داده شود.

اگرچه نقادان بسیاری معتقدند که جنبش دوم خرداد به دلیل عدم استفاده غلیظ از شعار احياي ارزش‌هاي غيرمادي و معنوي ـ به‌ويژه ارزشهاي ديني ـ   و گرايش تخصص‌گرايي و نخبه‌گرايي فکري فاقد مولفه های کلاسیک یک جنبش پوپولیستی است اما تکیه خواسته و ناخواسته تاثیرگذاران این جنبش بر حصول سریع "مردم" به خواسته های سیاسی و اجتماعی شان و همچنین تاکید بیش از حد بر کاریزمای شخصیتی آقای خاتمی و مشخصات فیزیکی عوام انگیزانه ایشان به تنهایی برای هژمونیک کردن پوپولیسم بر فضای این جنبش کفایت می نمود.

باور بسیاری از شرکت کنندگان در انتخابات دوم خرداد این بود که مطمئنا دولت خاتمی حلال مشکلات عمده آنان است و این باور علی الخصوص در میان دانشجویان، جوانان و زنان که اغلب خواسته هایی سیاسی و اجتماعی داشتند ظهور و بروز چشمگیرتری می یافت.

در حالی که تئوریسین های دوم خردادی در هراس از خطر ظهور فاشیسم،‌ راه حل غیر منطقی تقویت پوپولیسم  را برگزیده بودند. ناتوانی و ضعف رهبر کاریزماتیک جنبش پوپولیستی دوم خرداد (که هرگز نمی خواست در این مقام باشد اما از شناخته شدن با این عنوان نیز ناراضی نبود) در برآروده کردن مطالبات متنوع حامیان دیروزش به سرعت به انزوای گروهی و انفعال گروهی دیگر از پدید آورندگان این جنبش منجر شده و دوباره فضایی مناسب برای تغییر گفتمان ادامه حیات جمهوری اسلامی بوجود آمد

اینبار سیاستگذاران و تصمیم سازان رقیب نشان دادند که بسیار بیشتر از تمام روشنفکران دوم خردادی پیام جامعه شناختی "دوم خرداد" را فهمیده اند. بجای تاکیدات هواداران ناطق نوری در انتخابات هفتم بر وظایف "خواص" اینبار حامیان احمدی نژاد مجددا به بحث تتهیج " عوام" روی آوردند.

ظهور دوباره شعارهای پوپولیستی و نقدهای عوام پسندانه از ضعفهای دولتهای قبلی که اوج آن با شعار " مردی از جنس مردم" تبلور می یافت به تغییر رئیس دولت و بر مسند نشستن "مردی هم قد مردم" انجامید.

مختصات عوام گرایی تبلیغی دولت نهم با نئو پوپولیسم جدیدی که در اواخر قرن بیستم در برخی کشورهای غربی رایج بود شباهتهایی غیر قابل انکار دارد،  منجمله یکی از ویژگی های اصلی آن ضديت با احزاب سياسي، ضدنهادگرايي، ضديت با نظام ها و برنامه هاي حزبي است این وجه جعلی که در برخی از جوامع غربی بقول پل تاگارت واكنشي است نسبت به نوع خاصي از نظام حزبي كه در درون نظام ليبرال دموكراتيك معاصر وجود دارد در ایران بدون وجود دشمنی خاص درحال جعل دشمنانی از جنس لیبرال دموکرات غربی برای عوام انگیزی می باشد.

دولت نهم تاکنون سعی داشته با ارائه نسخه های ساده برای مشکلات پیشرفته و  راه حلهای مردم پسند برای پایان دادن به ناعدالتی ها و ... و بعضا انجام فعالیتهای نمایشی نظیر دیدارهای مکرر و رودر رو و جمع آوری میلیونها نامه و درخواست از مردم  تلاشهایی در ادامه روند عوامگرایانه خود داشته باشد و حداقل با پرهیز از تکرار اشتباهات خاتمی ، طبقات اجتماعی و سیاسی اصلی طرفدار خود را راضی تر از مخالفان نگاه می دارد و  در تبلیغ تغییر وضعیت طبقات نابرخوردار در نتیجه اقدامات دولت کریمه نیز از هیچ تبلیغی فرو گذار نمی کند.

اما اینبار نیز عوامگرایی بسرعت در حال فرو رفتن در باتلاق ناگریزی است که معمولا پایان کار دولتهای پوپولیست است، تورم به عنوان دشمن شماره یک پوپولیسم و عامل ناتوان ساختن حاکمان از توزیع خدماتی تبلیغی در میان جامعه اگرچه با بالا رفتن قیمت نفت در سال اول جبران شده بود، اما رشد متناظر توقعات مردم همراه بااین افزایش درآمدها مجددا دولت را در  مسائلی نظیر گران شدن و سهمیه بندی بنزین و یا مسکن و سایر کالاهای ضروری در برابر خواست مردم قرار داده است. و این مشکل با تهدید و متهم ساختن بانکهای خصوصی و .........حتی تسکین نیز نمی یابد.

افزایش نرخ تورم دولت عوامگرا را در تحقق شعارهایش با معضل روبرو می کند و این معضل به قیمت ایجاد بحران در کشور نظیر بحرانی که در روزهای اخیر و پس از افزایش قیمت بنزین رخ داد ،‌خواهد شد.

لذا راه حل اصلاح طلبانه مقابله با پوپولیسم را باید در فضایی دیگر جست ، برخلاف قواعد کلاسیک که بر تضاد پررنگ پوپولیسم و فاشیسم تاکید داشتند در سالهای اخیر نئو پوپولیسم همزیستی شایان توجهی با نئو فاشیسم در برخی کشورها نمایش داده است تنها وجه مهم و بنیادی پوپوليسم که هنوز نیز در قالب کلاسیک آن وجود دارد مخالفت اساسی آن با لیبرالیسم است. درحالي كه سياست مبتني بر نمايندگي و ليبراليسم متكي بر فرد هستند، پوپوليسم ديدي جمع گرايانه دارد و به جامعه به عنوان كليتي ارگانيك مي نگرد، و در زمانیکه ليبراليسم به حقوق افراد توجه دارد و از اين حقوق در برابر دخالت دولت دفاع مي كند پوپوليسم مخالف اين نگرش است. به زعم پوپوليست ها حقوق فردی، ابزاردست اقليت هاي معارض است و مهمترین پادزهر فاقد عوارض سوء جانبی که در برابر  تبلیغات عوام انگیزانه پوپولسیتهای می توان تجویز نمود تبلیغ حقوق فردی و آزادی های لیبرالی در جامعه است.