نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

جایگاه حقوق بشر در سیاست کجاست؟

 مسعود فتحی

به نقل از سايت عصرنو 

در نقدی که من نسبت به موضع جبهه مشارکت داشتم، بر این نکته تاکید کردم و هنوز هم دارم که دوستان عزیز همه ارزیابی شما از اهداف سازماندهندگان این شوی تلویزیونی درست و به جای خود خیلی مهم، ولی در این میان سه نفر وادار شده اند که علیه خود و دیگران اتهاماتی را وارد کنند. این سه نفر حقوقی دارند که طبق همین قوانین موجود جمهوری اسلامی هم آن حقوق رعایت نشده است. آن ها به عنوان «عامل بیگانه» به نمایش عمومی گذاشته شده اند. موسساتی را که برای آن ها کار می کنند، به عنوان مراکز جاسوسی و شبکه ماموران اطلاعاتی معرفی کرده اند و ...

در برخورد به این اعترافات، نمی شود تنها در مورد اهداف سازماندهندگان این نمایش موضع گرفت، و این افراد را فراموش کرد. اگر مساله اصلی برای تهیه کنندگان چنین برنامه هائی فضا سازی ماقبل انتخاباتی و تشدید فشار به جامعه است، راه مقابله با این فضا سازی ها، فقط افشاگری و هشدار در مورد نقشه فضاسازان نیست، هم چنین دفاع بدون پرده و صریح از حقوق انسانی و قانونی این افراد و زیر سوال بردن پایه های اصلی این نمایش است که بر هتک حرمت انسانی این افراد استوار شده است.

به نظر من دفتر سیاسی جبهه مشارکت این کار را نکرده است.

دوست گرامی، خانم ملیحه محمدی به من ایراد گرفته و مرا متهم به بی انصافی نموده است و این که «حزب مشارکت یا هر اپوزیسیون علنی و قانونی در داخل» نمی تواند همان برخوردی را داشته باشد که ما در خارج می کنیم. 

اول این که برای اعتراض به نقض حقوق قانونی افراد فرقی نمی کند که آدم در تهران نشسته باشد یا در اروپا و آمریکا. برای من روشن نیست که چرا « حزب مشارکت یا هر اپوزیسیون علنی و قانونی در داخل» نمی تواند بگوید که حقوق «قانونی» خانم هاله اسفندیاری و آقایان کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو طبق همین قانون اساسی موجود جمهوری اسلامی نقض شده است. این امر که آن ها قبل از اثبات جرم در یک دادگاه، در یک برنامه تلویزیونی وادار به شهادت علنی علیه خود شده اند، نقض قانون اساسی موجود است. چه رسد به منشور جهانی حقوق بشر، که دولت ایران هم جزو امضا کنندگان آن است.

سوال من از دفتر سیاسی مشارکت این است که چرا فقط به ارزیابی از دلائل و یا انگیزه های برنامه اعترافات بسنده کرده است و از حقوق انسان هائی که به ابزاری برای این نمایش تبدیل شده اند، در همان حدی که «قانون» خود جمهوری اسلامی و نه کشورهای محل اقامت من و شما و دیگران در اروپا و آمریکا، اجازه می دهد، دفاع ننموده و اصلا نام آن ها را هم فراموش کرده است.

خانم محمدی می گوید: «به لحاظ قانونی اگر هزار مورد این اعمال آنها افشا شده، ـ که شده است ـ  هزار و یکمی را نیز شما قبل از متهمان و تا زمانی که دلیلی در دست ندارید نمی توانید، تکذیب کنید!» چه دلیلی لازم است که گفته شود، پخش اعترافات کسانی که در زمان پخش مصاحبه بیش از دوماه در حبس بوده اند، بدون دسترسی به وکیل، بدون هر گونه امکان دفاع از خود غیر قانونی است.

دفاع از حقوق فردی و شهروندی انسان ها یک مساله فرعی در سیاست عملی نیست. اتفاقا نقصان بزرگ در سیاست فراموش کردن این حقوق بنا به مصلحت، و یا نقض آن ها به اقتضای شرائط و در بهترین حالت پرداختن به آن ها در ذیل مسائل ظاهرا مهم تر دیگر است. همواره توجیهی برای سکوت در برابر این قبیل بی توجهی ها و یا بدتر نقض این حقوق، وجود داشته و متاسفانه خواهد داشت. مثل ترس از پرونده سازی تا رفع فلان خطر مهم تر. ..

 حفظ حرمت انسان و شان و منزلت آن فقط دغدغه مدافعان حقوق بشر نیست. باید اصل اول و بدیهی هر سیاستی باشد.

دوم این که خانم محمدی عزیز مرا به «قضاوت نسبت به جریانی که یکدهم فشار آن را مجبور به تحمل» نیستم متهم نموده است. اولا من «قضاوت» نکرده ام. من سوال کرده ام که چرا مشارکت از حقوق پایمال شده انسانی این افراد حرفی به میان نیاورده است. آیا مشارکت هم مثل رقیب خود در حاکمیت آن ها را «عامل بیگانه» می داند یا این افراد هم مثل هر کس دیگری حقوق انسانی و قابل دفاعی دارند؟

 ثانیا من فکر نمی کنم فشاری که من از قبل همین رژیم کشیده ام، زندان و دوران اعلیحضرت پیشکش، قابل قیاس با هیچکدام از فشارهائی باشد که دوستان مشارکت با آن مواجه اند.

ثالثا من اگر می توانستم با فشاری بمراتب بیشتر از آن که بر مشارکت می رود، در تهران بنشینم و فعالیت سیاسی کنم، جلسه دفتر سیاسی تشکیل دهم، باید این سوال را از خودم می کردم و حق نداشتم در اعلام موضع خود حقوق پایمال شده افرادی را که به اقرار علیه خود وادار شده اند، در حد افشاگری پیرامون "سناریو‌ها و نمایش هایی برای اعمال فشار بر جامعه‌سیاسی كشور" خلاصه کنم.

سیاست مجاز نیست به هیچ بهانه ای دفاع از حقوق بشر را از مرکز توجه خود خارج کند، بخصوص در مورد افرادی که به دلیل عقیده و یا فعالیت سیاسی و فرهنگی خود مورد اتهام واقع شده اند.

مسعود فتحی

۵ مرداد ۱۳۸۶

۲۷ ژوئیه ۲۰۰۷