جنبش سوسياليستي ، نشريه اينترنتي سازمان سوسياليست هاي ايران
ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق ـ

 

 

در باره  مصاحبه دکتر ولايتی با سايت« بازتاب»

 

برخلاف ادعای مصاحبه گر سايت « بازتاب »که در مصاحبه خود با آقای دکتر ولايتی

 وزير امورخارجه دولت آقای هاشمی رفسنجانی تبليغ کرده است  :

«  نا گفته هايی  از علل حادثه  ميکونوس و قتل بختيار» ،

آقای دکترولايتی در مصاحبه  با آن " سايت " ،   کوچکترين کلمه ای در باره  علل حادثه ميکونوس و قتل دکتر شاپور بختيار که "  تازه  " باشد و افکار عمومی  از آن  تا کنون اطلاع نداشته است، بيان ننموده است !!

 

 

سايت « بازتاب »  بخش سوم  مصاحبه  خود  با آقای دکتر علی اکبر ولايتی  ، تحت عنوان   «  نا گفته هايی  از علل حادثه  ميکونوس و قتل بختيار» ،  را در ماه گذشته انتشار داد. آن بخش از خوانندگانی که پيش از اين  خبرهای مربوط به  ميکونوس و قتل دکتر بختيار را دنبال می کردند، با ملاحظه تيتری که خبرنگار سايت بازتاب برای بخش سوم مصاحبه انتخاب کرده بود ، يکمرتبه به اين فکر می افتند  که نکند وجدان و شرافت انسانی سبب شده است تا دکتر علی اکبر ولايتی پرده از اسرار ماجرای آن جنايات  برداشته و نام آن عده از مقامات  جمهوری اسلامی را  که بطور مستقيم و يا غِير مستقيم، در آن جنايات  دست داشته اند و همچنين نام آن عده از آيت الله ها و حجت الاسلام هائی که  فتوای آن  قتل ها را صادر کرده اند، را  افشاء نمايند! چرا که  « ناگفته ها »  در اين ماجرا ،  بمعنای افشاء نمودن نام آن مقامات دولتی و مذهبی  و پرده برداری از ديگر مسائل کناری مربوط به  چگونگی اجرای آن جنايات می باشد !

 

مثلا ، امروز در سايت های مختلف  اينترنتی خواندم که گويا شاهدی پيدا شده است  که مدعی است شهردار کنونی تهران ، سردار سپاه آقای  محمود احمدی نژاد  نامزد انتخابات فعلی رياست جمهوری ، که يکی از  آن 6  نفری است که شورای نگهبان « صلاحيت»  وی را از بين  1014  تن نامزدهای زن و مرد تائيد کرده است ، در قتل دکتر قاسملو در وين ـ اتريش  و ماجرای ميکونوس در برلين شرکت داشته است . اگر اين خبر صحت داشته باشد و واقعأ آقای محمود  احمدی نژاد جزو آن تيم هائی بوده اند که آن فجايع را بوجود آوردند ، بی شک روشن شدن اين موضوع ، گوشه ای از « ناگفته ها»  مربوط به  آن جنايات می باشد!!

 

مسائلی که آقای دکتر ولايتی در مصاحبه خود با سايت « بازتاب »  در رابطه با چگونگی بهبود  روابط ديپلماسی بين جمهوری اسلامی و کشورهای اروپائی ، زمانيکه وی  وزير امور خارجه بود اشاره  کرده است ،  و بيان اين موضوع که قتل  رهبران اپوزيسيون برای ديپلماسی جمهوری اسلامی ايران ، مشکلات آفرين که درنهايت بضرر رژيم  اسلامی حاکم بر ايران تمام شد ، مسائلی هستند که  افکار عمومی دقيقأ از آن مطلع بوده اند. در رابطه  با گفتار آقای دکتر ولايتی اين سئوال مطرح است که « بهبود » روابط ديپلماسی ايران با کشورهای اروپائی بضررمنافع چه کسانی و کدام قدرت بود ؟  چرا و بچه خاطر درآن چنان موقعيتی ، عده ای از رهبران جمهوری اسلامی و بعضی از روحانيون دولتی تصميم  به اجرا در آوردن  چنان جناياتی را گرفتند ؟  و اصلا هدف ازمرتکب شدن  آن چنان  جناياتی ، در تحليل نهائی در خدمت کدام نيروی سياسی و يا افرادی واحيانأ يک نيروی بيگانه بوده است ؟ 

 

آقای محمد خاتمی رئيس جمهوری نيز مکررأ بيان کرده اند که در طول رياست جمهوريشان مدام با  توطئه هائی  از سوی مخالفين دولت اصلاحات و قانونمداری،   روبرو بوده اند و اگر اشتباه نکنم ـ  ايشان اظهار  داشتند  که در هر 9 روز با  يک توطئه روبرو بوده اند . اما اين حضرت نيز از بردن نام  توطئه گران خود داری کردند ، گويا برملا شدن هويت سياسی  توطئه گران و نام کارگزاران  و مأمورين  آن ها ، عبور از خط قرمز قراردای در بين جناح های هيئت حاکمه می شد که  در  نهايت  به  " مصلحت نظام " نبود!

 

 ما سوسياليست های مصدقی بطور مکرر اين موضوع را  مطرح کرده ايم ، که اگرچه در اثر انقلاب شکوهمند بهمن 1357  به  تشکيلات « فراماسيونری »  در ايران ضربه وارد شد ، ولی آن جماعت بعد از پيروزی انقلاب  تشکيلات خود را  باز سازی کرده و امروز همچون دوران قاجار دارای نفوذ سياسی تعيين کننده ای در هيئت حاکمه ايران هستند ، که اعضاء آن  با ماسک « تظاهر»  به دفاع  از اسلام ، به پيشبرد سياست شوم خود ادامه می دهند و سعی دارند  تا فاصله بين دولت و ملت را  روز بروز بيشترکنند  و در آن رابطه ، جوّ سياسی خاصی درايران بوجود آورده اند، تا آن درجه  که حتی بخشی از نيروهای سياسی ايران بتوانند دخالت بيگانگان برای پايان دادن به وضع حاکم بر جامعه را توجيه کنند و حتی آنرا برای نجات ملت  ضروری بدانند !

 

 اگر تاريخ مبارزات آزاديخواهانه مردم عليه سلطنت استبدادی دوران محمد عليشاه قاجار را مورد بررسی قرار دهيم ، مشاهده خواهيم کرد که اعضای سازمان فراماسيونری" لژ بيداری" با ماسک طرفداری از جنبش مشروطه خواهی ، در جنبش مشروطيت نفوذ کردند ، بطوريکه فراماسيونرها  پس از خلع محمد عليشاه از سلطنت ، به   نام « هيأت مديره انقلاب »... زمام امور مملکت را به عنوان رهبران انقلاب ، بسادگی بدست گرفتند.

 

با توجه به برگزاری دادگاه ميکونوس  و روشنگريهائی که در باره آن جنايات شده است، زمانی می توان در آن رابطه  از « ناگفته ها در باره حادثه ميکونوس و قتل بختيار» از زبان آقای دکتر ولايتی  ـ  فردی که سالهای سال وزير امور خارجه ، و در واقع رئيس و مسئول عملکرد تمام کارمندان و کارکنان سفارتخانه های جمهوری اسلامی ، ازجمله  « مأمورين امنيتی »  شاغل درسفارتخانه ها بود ، صحبت بميان آورد که وی  نام افراد تصميم گيرنده و  دستور دهنده آن فجايع را بيان و افشاء می کرد واعلام میداشت  که کداميک  ازکارمندان سفارتخانه های ايران در اروپا،  چه نوع کمک هائی به « قاتلين»  در رابطه با اجرای آن جنايات  کرده اند . و همچنين  پرده از اين ابهام نيزبرمیداشت و روشن میکرد  که « مقام رهبری »  جمهوری اسلامی ايران  و « بيت ايشان »  تا چه اندازه در اين فجايع سهيم بوده اند؟

 

دکتر علی اکبر ولايتی ، تنها سياستمدار جمهوری اسلامی نيست که از اين نوع مسائل پشت پرده ، تا حدود زيادی  اطلاع دارد ، ولی ايشان  نه تنها در آن مورد تا کنون سکوت کرده است  ، بلکه در اين مصاحبه مورد بحث با خبر نگار « سايت بازتاب »  نيز کوشش نموده است  تا مسائل را طوری طرح نمايد  که در آن ماجرا نيروهای تماميت خواه و قانون شکن جمهوری اسلامی و بزبان ديگر نيروهای  « خودی » دستی نداشته اند!!

 

 آقای سيد محمد خاتمی رياست جمهور ايران که دراوائل تحقيقات ماجرای قتل داريوش فروهر و پروانه فروهر ( اسکندری )  و...  ـ  قتل هائی که در ايران   به " قتل های زنجيره ای " ، معروف شد ند ـ  را تا حدودی شخصآ دنبال کرد ، زمانی که فشار افکار عمومی بالاگرفت ،  تا حدود زيادی  کمک به افشای آن جنايات نمود، ولی همينکه  ايشان متوجه شدند که مدارک موجود در پرونده ها و شواهد زيادی  وجود دارند که بيانگر اين واقعيت تلخ هستند که  مقامات عالی رتبه دولتی و مذهبی جمهوری اسلامی ايران در آن جنايات  دست داشته اند ، ايشان بخاطر«حفظ نظام » ،  به نيروهائی که هدفشان سرپوش گذاشتن برآن جنايت بود، کمک نمودند!!

 

روزنامه نگاران  همچون  اکبر گنجی  در رابطه با قتلهای زنجيره ای و جناياتيکه که از سوی مقامات عاليرتبه جمهوری اسلامی سرزده بود ،  دست به افشاگری زدند  و سعی فراوان  داشتند تا  پرده استتاری که مقامات « قضائی »  و « امنيتی  »  جمهوری اسلامی با کمک «دستگاه تبليغاتی صدای و سيمای جمهوری اسلامی» و  اکثر «خطبای نماز جمعه » و ...  بر  قتل های زنجيره ای کشيده بودند ، بدرند. وکيل مدافع فروهرها ، دکتر زرافشان ، در مصاحبه های مطبوعاتی  از مغشوش بودن پرونده های قتل های زنجيره ای صحبت  بميان آورد  و بيم  آن می رفت که هويت اصلی آمرين و عاملين  قتل ها ی رنجيره ای  توسط اين  وکيل مبارز و ديگر همکاران متعهدش  بر ملا شود ، امری که بضررباند مافيای حاکم بر جامعه تمام می شد و در نهايت به " مصلحت نظام "  نبود .  در واقع چون اين افراد ( گنجی ، زرافشان ،... ) با گفتار و نوشتار خود، قصد عبور از « خط قرمز»  قراردادی بين جناحهای هيئت حاکمه را داشتند ،  بجای قاتلين و  مسئولين سياسی و مذهبی قتلها ، روانه زندان شدند ، آنهم در دوران دولتی ، که خود را « دولت اصلاحات »  و طرفدار « حاکميت قانون » می ناميد!  

 

اما چيزی که در اين ميان سئوال انگيز است ، اين موضوع می باشد که خبرنگار سايت « بازتاب »  چرا و بچه دليل بر ای اين مصاحبه با وزير امورخارجه دولت آيت الله رفسنجانی ،  موضوع « ناگفته هايی از علل حادثه ميکونوس و قتل بختيار »  را انتخاب کرده  است؟

در حقيقت ، چيزی که دراين گفتگو « تازه » بود ،  همانا بيان واشاره به بعضی از جوانب و روابط حسنه  آقای دکتر ولايتی وزير امورخارجه دولت آيت الله هاشمی رفسنجانی ـ که اين جنايات در آنزمان رخ دادند ـ  با رهبران دول اروپائی از جمله سوسياليست های اروپائی ، بود  !!

 

در رابطه با توضيحاتی که اشاره رفت ، ضروريست به مصاحبه گر سايت بازتاب خاطرنشان ساخت که جناب دکتر ولايتی، درآنزمان که وزير امور خارجه دولت آقای علی اکبرهاشمی رفسنجانی بود و سياست وعملکرد جناب وزيرامورخارجه کاملا مورد تائيد مقام رهبری ، آيت الله خامنه ای ، هم قرار داشت ، با تمام قدرت دخالت برخی ازمقامات جمهوری اسلامی و روحانيون دولتی ايران در آن فجايع را حاشا کردند!

 

اين   سئوال درباره ادعای آقای دکترولايتی که مقامات جمهوری اسلامی و روحانيون دولتی در آن جنايات شرکت نداشته اند، مطرح و هنوزهم به قوت خود باقی است و آن اينکه ، اگرواقعأ چنين بوده است که احدی از نيروهای سياسی و مذهبی « خودی »  هيئت حاکمه جمهوری اسلامی ايران در آن حوادث و اتفاقات شوم  دست نداشته اند ، چرا و بچه دليل دولت آقای هاشمی رفسنجانی  بمقامات قضائی دولت هائی که اين قتل ها در کشورهايشان بوقوع  پيوسته بود و افرادی همچون   چيتگر، دکترقاسملو ... در اتريش ، دکتر کاظم رجوی در سوئيس ، دکتر برومند ، دکتر بختيار و... در پاريس ، فرخزاد ، شرافکندی ، دهکردی ... در آلمان  ، دکتر کشاورز در قبرس ...  به  قتل رسيدند ، کوچکترين کمکی نکردند ؟ اگر چه در تمام آن قتل ها رد پای قاتلينی که از سوی  تهران فرستاده شده بودند و  رابطه و تماس  آن جنايتکاران با سفارتخانه های جمهوری اسلامی ايران  ، اثبات شده است !

 

در دادگاه ميکونوس  که در برلين پايتخت آلمان برگزار شد ، دادستان دادگاه  ، دست داشتن مقامات رده بالای جمهوری اسلامی ، از جمله آقای دکتر  علی اکبر ولايتی در آن جنايات را مطرح  کرد  و دادگاه نيزبه اين امر رأی داد که مقامات بالای جمهوری اسلامی در آن جنايت ها دست داشته اند . صرفنطر از « حکم دادگاه » ،  چرا جناب دکتر ولايتی بعنوان وزير امورخارجه ايران ، سعی نکردند بعنوان شاهد در دادگاهی که بخاطر بررسی  قتل 4 نفر ايرانی تشکيل شده بود حضور بهمرسانند. در واقع ، آيا  جزو وظائف دولت ايران  و وزير امور خارجه  دولت حاکم بر ايران نبود که خود در امر بررسی و دادخواهی قتل ايرانيان پيشقدم شود   و در روشن کردن جوانب آن جنايات بکوشد ؟ کاری که  انجام نگرفت و بر آن  سرپوش گذاشته شد!!

 

دکتر منصور بيات زاده

 

5 خرداد1384 ،  26 ماه مه 2005

 

socialistha@ois-iran.com

www.ois-iran.com