جنبش سوسياليستي ـ
نشريه اينترنتي سازمان سوسياليست هاي ايران ، سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق    
socialistha@ois-iran.com
www.ois-iran.com

 

 

 

نگاهي به اهواز و اعراب خوزستان

دكتر ونوس
به نقل از سايت شهروند

 

متولد همدان 1316 و بزرگ شده اهواز و خوزستان و پزشك دوره هفتم پزشكي اهواز و به مدت 11 سال ساكن سوسنگرد تا شروع جنگ بوده و عربي را صحبت ميكنم. آخوندها همه چيزم را در خوزستان مصادره كرده اند حتي خانه و مطبم را كه هيچگاه فراموش نميكنم.

اهواز را از زمان جنگ دوم خوب به ياد دارم و ميشناسم، ارتش آمريكا تويش ريخته بود و در كمپلو براي خودشان همه چيز داشتند حتي زنهاي لهستاني به عنوان پناهنده از اروپا جهت همه كارهايشان. اهواز چند خيابان آسفالت و تعدادي تاسيسات شهري و يك منجلاب بزرگ داشت که بعدا شد خيابان سي متري. به هر حال شهرمان بود و به آن عادت داشتيم. از پنكه و يخچال خبري نبود ولي تويش همراه با بچه هاي عرب و دزفولي و شوشتري بزرگ شديم. بچه هاي عرب فرق هايي با هم داشتند. در دبستان و دبيرستان مشخص بودند ولي علت را زماني كه در سوسنگرد مطب داشتم فهميدم. آنها دو دسته بودند، دسته اي كه در شرق كارون از قرنها پيش وجود داشتند و دسته اي در غرب كارون بودند كه منشا آنها به طور ثانوي از هويزه و اصل شان برابر تحقيقات و كتاب مرحوم آرمند ــ اولين شهردار سوسنگرد ــ از برده ها و اسرائي بودند كه در زمان خلفاي بغداد از كشتي هاي درياي مديترانه گرفته و در بازار برده فروشي بغداد به فروش رفته بودند، تاريخ دقيق آن را نميدانم و كتابي در دسترس ندارم. اين اسراي اروپائي زن و مرد كم كم در دربار خلفاي عرب جائي براي خود باز كرده و حتي به وزارت و رياست هم رسيده اند، سپس طي يك قيام يا قيامها و شورشهاي متعدد از اسارت و بردگي متواري و پس از طي رودخانه هاي دجله و فرات و سپس نيزارهاي حورالعظيم خود را در داخل خاك ايران و هويزه فعلي پنهان كرده و حكومتي به راه انداخته اند.

درياچه و نيزار حورالعظيم در زمانهاي قديم بسيار وسيع و متشكل از آبهاي دجله و فرات و رودخانه كرخه سوسنگرد بوده و نهايتا به اروند رود ميرسيده است با ماهي فراوان که فروكش سيلاب ها زمينهاي زراعتي فراوان جهت كشت برنج و گندم از خود به جاي ميگذاشت. شورشيان بغداد سالهاي زيادی با حكومت مركزي بغداد در جنگ و گريز بوده و كم كم دچار مشكلات فراوان شده و از جهت شرق، هويزه و جراحيه را رها و در اهواز ساكن شده اند. دشت ميشان ــ غرب رودخانه كارون ــ از اهواز شروع به حميديه ــ شوبشيه ــ ابوخميره خفاجيه (سوسنگرد فعلي) ــ جلاليه ــ سابله ــ بوستان ــ هويزه ــ جراحيه ــ سعديه ــ ساهندي ــ فكه ــ مرسيان و به حورالعظيم ختم ميشده. اين سرزمين از زمانهاي قديم تا جنگ دوم داراي بزرگ ترين گله هاي آهوي خالدار و گوسفند و ماهي فراوان بود و تحت كنترل شيوخ هويزه بوده است. متاسفانه پس از جنگ دوم و آمدن جيپ و تفنگ شكاري كشتار آهوي خالدار آنچنان رواج يافت كه قصاب هاي اهواز روزانه گوشت آهوي تازه ميفروختند. بازار ماهي اهواز مملو از ماهي هويزه بود كه روزانه وارد ميشد.

از مشهورترين اعراب و شيوخ هويزه شيخ خزعل بود كه در اهواز اقدام به ساختمانهاي متعدد نموده و ساير شيوخ هويزه را به اهواز آورده است. اين اعراب مشخصات اروپائي خود را از نظر تركيب ظاهري و اخلاقي هميشه حفظ كرده و به راحتي از ساير عربها قابل تشخيص بودند. آنها اكثرا باسواد و با بينش و مخصوصا لباسهاي فاخر ميپوشيدند و بسيار صالح و صلح طلب و مودب و با شخصيت بودند حتي از راه رفتن آنها تمايزشان از عربهاي ديگر آسان بود. بعد از روي كار آمدن رضاشاه و دستگيري خزعل و ساير سران هويزه و اعزام آنها به محله عربهاي تهران تعداد زيادي از آنها ايران را ترك و به اروپا مهاجرت كردند. شيخ خزعل متاسفانه بر اثر تبليغات سوء حكومت نظير آنچه كه امروزه از حكومت آخوند سر ميزند به دست رضاشاه قرباني شركت نفت سابق شد و امروزه دوباره همان قرباني كردن اعراب دشت ميشان به جهت نفتي كه در زمين هاي كشاورزي آنها وجود دارد در حال تكرار است. مشهورترين خانواده هاي هويزه عبارتند از بني طرف ــ طرفي ــ جرني ــ اهل جرف ــ اهل يرف ــ نيسي ــ عالمي نيسي ــ خسرجي ــ موسوي ــ جلالي ــ عبيات ــ هويزاوي ــ طائي سواري.
عشاير باوي بيشتر در شرق كارون بوده اند.

اعراب خوزستان برابر تاريخ انسانهاي صلح دوست بوده و هيچگاه ايجاد اشكال نكرده اند و در نهايت سختي و محروميت زندگي خود را اداره و شاكر بوده اند. تا قبل از انقلاب به علت سختي كار كشاورزي و عدم دانش كشت و برداشت با وجود آب كافي دشت ميشان آنها داراي جزئي برنج و گندم بوده و سيفي كاري را براي خود ننگ ميدانستند و بيشتر به كار باربري در كويت و خليج ميپرداختند. در زمان دكتر بقائي تعدادي محدود از كشاورزان يزد به اطراف هويزه برده شدند و تا حدي جزئي اعراب با سيفي كاري آشنا شدند ولي امروزه برنامه قرباني كردن عربها عوض شده است. دولت به زمين هاي دشت آزادگان سند مالكيت داده است و توسط بانكها و مخصوصا صندوق هاي قرض الحسنه كه متعلق به آخوندهاست وامهاي فراوان با بهره هاي بالا به ضمانت زنجيره اي ساير مالكين به مردم داده است. اعراب خوزستان پس از سالها محروميت با وامهاي آسان به دست آمده در اهواز يا شهرهاي ديگر خانه يا اتومبيل خريده و با روشهاي جديد كشاورزي حداقل آب و كود شيميايي از زمين هاي باير گذشته خود بهره هاي فراوان از گل كاري، سيفي كاري و گندم كاري ميبرند. حال آخوندها توسط بانك هايشان و صندوقهاي قرض الحسنه وام ها را طلب ميكنند تا زمين هاي زير كشت و زير آن نفت را مصادره و ملاخور كنند.

اعراب ذاتا و نفسا شريف و زحمتكش بوده و هميشه قرباني شده اند. مسئله اعراب و اسرائيل هم نتيجه انقلاب كور عراق در 50 سال گذشته بوده كه رژيم انقلابی عراق يهوديان عراق را از طريق مرزهاي ايران و مرزهاي ديگر بيرون راند و يهوديان عرب زبان به فلسطين رفتند و آنچه را كه در عراق از دست داده بودند چندين برابر از عربهاي مظلوم فلسطين گرفتند. حال آخوندها ميخواهند اعراب خوزستان را آواره شهرهاي ايران نمايند و زمين هاي آنها را به بهانه عدم پرداخت وام ها مصادره کنند و زمين هايي كه هم رويش و هم زيرش با بركت است به شركتهاي حفاري واگذار نمايند. خدا نيامرزد ظالمين را!