|
||
بيانيه سازمان سوسياليست های ايران
در رابطه با توضيح دکتر محمد ملکی در باره خبر« سايت بازتاب»مبنی بردعوت سنای آمريکا از ايشان!
آقای دکتر محمد ملکی در رابطه با خبر ی که « سايت بازتاب» مبنی بر دعوت « سنای آمريکا » از ايشان برای ايراد سخنرانی در آن محل ، پخش کرده بود، طی نوشته ای خبرمندرح در آن سايت را «دروغ پراکنی » ناميده و شرکت در جلسه سخنرانی در « سنای آمريکا» را در مغايرت و مخالف با هويت سياسی خود دانسته و پخش چنان خبری از سوی سايت بازتاب را عملی در جهت « صدمه » زدن به « جنبش رفراندوم » و وابستگی آن نيروها ( نيروهای طرفدار رفراندوم) به « بيگانگان » ارزيابی کرده و در توضيح خود در آن باره نوشته است: « دروغ پراكنی از جانب رسانه های رسمی و غير رسمی جمهوری اسلامی امری عادی شده است كه سالهاست مخصوصا هر فعال سياسی در ايران با آن كاملا آشنايی دارد. اما خبر كذب انتشار يافته در سايت بازتاب وابسته به آقای رضايی مبنی بر دعوت اينجانب از طرف سنای آمريكا ، مرا واداشت تا به ايشان و خبرنگارشان يادآوری كرده باشم كه اينروزها كسانی به دعوت و حمايت و تضمين مقامات امريكايی نيازمندند كه جام زهری ديگر را سر كشيده و در ضعيف ترين وضعيت خويش دست به دامن دولت امريكا برای مذاكره شده‌اند. امان طلبيدن از آمريكا برازنده آقازاده جناب رضايی است و نه ريش سفيد رفراندم! ... در آخر لازم به ذكر است كه جنبش رفراندم كه ريشه در داخل كشور و مردم آزاديخواه آن دارد، با تهمت ها و برچسب زنی های بازتابيان صدمه ای نمی خورد و تلاش بی وقفه ايشان در انگ زنی و ارتباط دادن اين مساله به بيگانگان، خود دليل محكمی بر ترسشان از حركت رو به رشد اين جنبش ملی دارد كه در آينده ای نه چندان دور به بار خواهد نشست.» (1) قبل از هرچيز ضروريست متذکر شد که ما سوسياليستهای مصدقی از برقراری روابط سياسی بين ايران و ايالات متحده آمريکا بر پايه رعايت و در نظر گرفتن قوانين بين المللی و محترم شمردن حاکميت ملی ايران، پشتيبانی کرده و می کنيم و طرفدار سياست تنش زدائی و صلح مابين ملت ها و دولت ها هستيم؛ اما در رابطه با برگزاری « رفراندوم » بر اين نظريم، تا زمانيکه در ميهنمان ايران، آزادی بيان، قلم و عقيده و درنتيجه، فعاليت تمام گروه های سياسی ايرانی وجود نداشته باشد و مردم ايران امکان نداشته باشند تا با نظرات ، عقايد و برنامه های سياسی و خواست و اهداف تمام گروه، سازمانها و احزاب سياسی آشنا شوند، برگزاری رفراندوم نمی تواند با خود نتيجه ای مثبت برای ملت ايران بهمراه داشته باشد! برگزاری رفراندوم در محيط ترور و خفقان که بخش بزرگی از نيروهای سياسی از حق شرکت در فعاليت سياسی محرومند، حتی اگر موضوع « رفراندوم » مورد نظر از سوی بخش بزرگی از مردم نيز تائيد گردد، فوقش می تواند نمايانگر اين باشد که مردم ايران چه چيزی را نمی خواهند؛ رفراندوم 12 فروردين ماه 1358 بيانگر چنين روندی بود؛ اگرچه، نفی رژيم شاه امری کاملا مثبت بود و با پيروزی انقلاب شکوهمند بهمن 1357 اصولا احتياج به برگزاری آن نوع « رفراندوم » که بنا بر دستور رهبر انقلاب برگزار شد، نبود! اما ، چون در آنزمان ( 12 فروردين 1358 ) دقيقأ هدف ها و خواست های نيروهای سياسی کاملا روشن نبود و مردم آگاهی نداشتند که چگونه نظامی را انتخاب می کنند، با توجه بتمام وعده هائيکه آيت الله خمينی بعنوان رهبر انقلاب و يک مرجع تقليد مذهب شيعه بمردم داد،(2) وضعيت اين شد که امروز شاهدش می باشيم ، حاکم شدن رژيمی عقب گرا، سرکوبگر و تماميت خواه، بنام جمهوری اسلامی بر وطنمان ايران. روی اين اصل ما سوسياليست های مصدقی با طرح پيشنهاد رفراندوم به امضای 8 نفر از فعالين سياسی از جمله آقايان دکتر محمد ملکی، علی افشاری، اکبرعطری ، محسن سازگارا ... مخالفت نموديم و دلايل مخالفت خود را نيز بطور کتبی ارائه داديم. ولی چون معتقد هستيم که بايد کوشش نمود تا تمام جنبه های مسائل سياسی مطرح شده مابين نيروهای سياسی دقيقأ روشن گردند تا با کمک يکديگر بتوان تا از وقوع اشتباهات تکراری جلوگيری نمود، بدين خاطر به جمع آوری بخش بزرگی از نظرات موافق و مخالف « رفراندوم » دست زديم و مجموعه ای بيش از 300 نوشته ، بيانيه و مصاحبه را در اختيار هموطنان قرار داديم.(3) اما ، چون منظور از نگارش اين بيانيه بحث و جدل مجدد در باره امر « رفراندوم » نيست! بلکه طرح سئوالی در رابطه با مواضع اتخاذ شده از سوی آقای دکتر محمد ملکی در رابطه با خبر «دعوت » ايشان « از طرف سنای آمريکا» مندرج در سايت بازتاب و تکذيب آن دعوت از سوی ايشان می باشد، به توضيح نظر خود در اينمورد می پردازيم. سازمان سوسياليست های ايران چون ارزش های « آزادی و استقلال » را ، آنچنانکه دکتر مصدق مطرح کرده و مورد نظرش بوده است باور دارد، روی اين اصل در فعاليت های سياسی خود هميشه کوشش داشته و دارد تا اين « ارزش ها » ، به ارزش های هويتی تمام نيروهای سياسی ايرانی ـ صرفنظر از مسلک و وابستگی گروهيشان تبديل شوند ـ، در واقع اين نظرات به بخشی از فرهنگ سياسی ما ايرانيان تبديل گردند؛ در همين رابطه بود که يکی از اعضای رهبری سازمان ما ـ آقای مهندس اسماعيل شبان ـ طی نوشته ای، (4) نظر سازمان را در باره توضيحی که آقايان علی افشاری و اکبر عطری در رابطه با شرکتشان در جلسه سخنرانی که « بنياد اف دی دی » در کنگره آمريکا در شهر واشنگتن برگزار کرده بود، بيان داشت و با اشاره به صفحات سايت اينترنتی « بنياد اف دی دی » ـ تشکيلات دعوت کننده جلسه سخنرانی ـ نشان داد که « بنياد » مزبور را آقای وولسی رئيس سابق سازمان سيا ( همان سازمانی که در کودتای 28 مرداد 1332 عليه حکومت ملی مصدق نقش داشت ) ، آقای فری رئيس سابق سازمان اف بی آی و افرادی همچون آقای گينگريج تشکيل داده اند و آن مؤسسه را رهبری و هدايت می کنند.(5) در واقع توضيح آقايان علی افشاری و اکبرعطری کوششی در جهت سرپوش گذاشتن بر « هويت واقعی بنياد اف دی دی » و هويت بنيانگذاران و رهبران اصلی آن « بنياد » می باشد!! با توضيحی که رفت، حال به طرح سئوال خود از آقای دکتر ملکی می پردازيم. صرفنظر از « دروغ پراکنی » سايت بازتاب و همچنين در نظر گرفتن مواضع قاطع اعلان شده از سوی آقای دکتر محمد ملکی، « ريش سفيد رفراندم» در مخالفت با شرکت در چنان جلساتی در «سنای آمريکا» ، روشن نيست که نظر آقای دکتر ملکی در رابطه با شرکت آقايان افشاری و عطری ـ «جوانان رفراندوم » ـ در جلسه سخنرانی که « بنياد اف دی دی » ـ بنيادی که رؤسای سابق سازمانهای جاسوسی ايالات متحده آمريکا ، همان کشوری که رفتارش با اسرای جنگی افغانستان و عراق در زندانهای "گوآنتانامو" و " ابوغريب " مورد اعتراض تمام آزاديخواهان و طرفداران حقوق بشر در سراسر جهان است و در اذهان بسياری، خاطره هائی از اردوگاه های دوران هيتلری و نازيهای آلمانی را زنده می کند ـ ، در محل کنگره آمريکا در واشنگتن برگزار کرد، چيست؟ اگر خبر مندرج در « سايت بازتاب»، در باره « ريش سفيد رفراندوم »، « دروغ پراکنی» است، ولی شرکت آقايان علی افشاری و اکبر عطری ـ « جوانان رفراندوم» ـ ، در جلسه سخنرانی در ساختمان « کنگره آمريکا» بدعوت بنياد اف دی دی ، يک واقعيت انکار ناپذير است!! آيا لازم نبود تا در کنار تکذيب آن خبر و افشای کارگزاران «سايت بازتاب» ، همچنين چند جمله نيز در رابطه با کردار « جوانان رفراندوم» ـ آقايان علی افشاری و اکبر عطری ـ نوشته می شد و از عملکرد آن جنابان فاصله گرفته می شد؟! به اين اميد که آقای دکتر ملکی در اين امر با ما سوسياليست های مصدقی همنظرباشند ، که ايران دوستان و دمکراتهای واقعی نبايد همچون افراد متظاهر و عاشق مقام و قدرت، بر پايه مثل معروف « يک بام و دوهوا » عمل کنند. ؟! از سوی هيئت اجرائی سازمان سوسياليست های ايران دکتر منصور بيات زاده 18 فروردين 1385 بربر با 7 آوريل 2006 Socialistha@ois-iran.com www.ois-iran.com
|