نشريه
اينترنتي
جنبش
سوسياليستي |
آمریكا
و تجزیه
ایران احمد
زیدآبادی ۱۷
فروردین
۱۳۸۵
برخی
از فعالان
سیاسی موجه و
مخالف
جمهوری
اسلامی، ترس
و نگرانی خود
را از سیاست
آمریكا برای
تجزیه خاك
ایران پنهان
نمیكنند. به
گمان آنان،
آمریكا در
صدد جدا كردن
استان نفتخیز
خوزستان در
ایران و
تاسیس دولتی
كوچك در آن
منطقه به
منظور تسلط
بر نفت
خاورمیانه
است. آیا
چنین تصوری
ریشه در
واقعیت دارد
و یا آنكه
زاییده ذهن
خیالاندیش
ما ایرانیان
است؟ تا
آنجا كه
نگارنده
اطلاع دارد
تا كنون در
بیانات مقامهای
آمریكایی و
بیانیههای
رسمی آن
كشور، واژه
یا عبارتی كه
اشارهای هر
چند تلویحی
به علاقه
آمریكا برای
تجزیه خاك
ایران داشته
باشد، دیده
نشده است. همین
نكته را چندی
پیش به یكی
از چهرههای
برجسته
سیاسی ایران
كه مدعی
علاقه
آمریكا به
تجزیه ایران
بود، گوشزد
كردم كه در
جوابم گفت:
آنها اگر
بخواهند
كاری بكنند
آن را كه به
زبان نمیآورند!
من هم در
پاسخ گفتم:
با این حساب
میتوان
آمریكا را به
تلاش برای
انهدام کل
كره زمین نیز
متهم كرد! واقعیت
این است كه
آمریكا به
عنوان
بزرگترین
قدرت روی
زمین منافعی
دارد كه آنها
را از راههای
مشروع و یا
نامشروع
دنبال میكند.
اگر ما منافع
آمریكا را كه
در استراتژی
امنیت ملی
كاخ سفید با
صراحت تمام
بیان میشود،
به درستی
بشناسیم،
سیاست آن
كشور در باره
دیگر كشورها
و مناطق جهان
را به راحتی
درمییابیم. سیاست
آمریكا در
برابر ایران
امری روشن
است. آن
كشور،
جمهوری
اسلامی را
مانع تثبیت
اسراییل به
عنوان عضوی
از خانواده
كشورهای
خاورمیانه
میداند و
افزون بر
این،
ایدئولوژی
خاصی را كه
برخی از
رهبران
ایران رسالت
ترویجش را به
عهده گرفتهاند،
افراطی، بیثبات
كننده و مروج
تروریسم و
بنیادگرایی
به حساب میآورد. بدین
ترتیب از
نگاه سران
آمریكا، هر
نوع توانایی
نظامی و یا
تكنولوژیك
كه به اهداف
فوق در ایران
كمك كند،
مغایر منافع
ایالات
متحده است و
كاخ سفید خود
را موظف به
مقابله با آن
میداند. آمریكا
برای اجرای
سیاست خود در
برابر
جمهوری
اسلامی طی
سالهای
گذشته كوشش
كرده است تا
رهبران
ایران را به "تغییر
رفتار"
وادار سازد،
اما ظاهرا با
به قدرت
رسیدن تیم
احمدینژاد
در ایران به
این نتیجه
رسیده است كه
تغییر رفتار
ایران جز از
راه نوعی "تغییر
رژیم" امكانپذیر
نیست. هنوز
ابعاد
استراتژی
آمریكا برای
تحقق سیاست
تغییر رژیم
در ایران
روشن نیست و
ای بسا سران
كاخ سفید خود
نیز در این
مورد نقشه
خاصی را
تدوین و
تكمیل نكرده
باشند. اما
آنچه از
گزارشهای
مطبوعاتی در
آمریكا میتوان
دریافت،
گرایش
آمریكا به
استفاده از
پتانسیل
نارضایتیهای
اقوام
ایرانی علیه
دولت مركزی
است. به
عبارت روشنتر،
برخی محافل
در ایالات
متحده بر این
باورند كه
برخی اقوام
ایرانی به
دلیل محروم
شدن از پارهای
از حقوق خود،
انگیزه
محكمتری
برای اعتراض
علیه جمهوری
اسلامی
دارند و از
همین رو با
تكیه بر حقوق
آنان
احتمالا در
چارچوب نوعی
فدرالیسم،
در آینده
خواهند
كوشید از این
نارضایتی
استفاده
كنند. این
نكته به
معنای حمایت
آمریكا از
تجزیه ارضی
ایران نیست،
زیرا غیر
ممكن است كه
آمریكا تا آن
اندازه از
اوضاع داخلی
ایران بیاطلاع
باشد كه تصور
كند میتوان
ایران را
بدون
برافروخته
شدن جهنمی از
آتش و خون
تجزیه كرد. برای
هر اهل فكری
روشن است كه
با تجزیه حتی
نقطه كوچكی
از خاك
ایران،
خاورمیانه
برای سالهای
سال، روی
ثبات و آرامش
نخواهد دید و
این حركت
میلیونها
قربانی برجا
خواهد گذاشت. دلیلی
در دست نیست
كه نشان دهد
آمریكا جنون
بیثبات
كردن دائمی
منطقه و
قربانی كردن
میلیونها
انسان بیگناه
را در
كارزارهای
قومی دارد.
بروز فاجعه
انسانی در
بالكان در پی
تجزیه
جمهوری
یوگسلاوی در
واقع این درس
را به همه
قدرتهای
بزرگ آموخته
است كه خرد
كردن كشورها
چنان بیثبات
كننده است كه
در نهایت
همان قدرتها
را برای
استقرار نظم
و آرامش به
دخالت وادار
میسازد. افزون
بر این، در
طرح
خاورمیانه
بزرگ آمریكا
نكتهای كه
از تمایل آن
كشور به
تجزیه
كشورهای
منطقه حكایت
داشته باشد،
به چشم نمیخورد،
زیرا تجزیه
كشورهای
خاورمیانه
هیچ منفعتی
برای ایالات
متحده ندارد. سخن
گفتن از قرار
نداشتن
تجزیه ایران
در برنامه
استراتژیک
آمریكا،
احتمالا سبب
خشم برخی
محافل در
داخل ایران
خواهد شد.
اگر آنها به
واقع از این
مساله
خشمگین
شوند، من
خشمشان را به
حساب علاقهشان
به حفظ
تمامیت ارضی
ایران
نخواهم
گذاشت، زیرا
كسانی كه بر
توهم خواست
آمریكا برای
تجزیه ایران
دامن میزنند،
ناخواسته به
تجزیه ایران
كمك میكنند،
میپرسید
چرا؟ دلیلش
روشن است. معدود
افرادی كه
بیمارگونه
به تجزیه
ایران دل خوش
كردهاند،
اگر بر این
گمان باشند
كه قدرت
بزرگی مانند
آمریكا حامی
آنان است، در
تحركات خود
تشجیع و
افراد كوتهبین
نیز برای
پیوستن به
آنان وسوسه
میشوند. بنابراین
به نفع ایران
زمین نیست كه
برخی چهرههای
سیاسی بدون
وجود هر گونه
شاهد و دلیل
و قرینهای و
صرفا با
اتكاء به
تخیلات خود،
حمایت
آمریكا از
ایران را در
بوق كنند و
بدین وسیله
به اندك
هواداران
تجزیه ایران
كمك روحی و
روانی
رسانند.
|