ایسنا:آيتالله اسدالله بيات با
بيان اين كه «مشروعيت و مقبوليت مكمل يكديگرند» تاكيد كرد
كه در ديدگاه امام (ره) مقبوليت و مشروعيت تركيبي است.
آيتالله اسدالله بيات در گفتوگو با خبرنگار فقه و حقوق
خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي ديدگاه فقه به
موضوع مشروعيت و مقبوليت نظام اسلامي و بحث حكومت در اسلام
با تاكيد بر اين كه «حكومت در اسلام تنها وسيلهاي براي
احياي حق است نه سوار شدن بر گردن مردم» اظهار داشت: حكومت
از جمله نيازهاي ضروري جوامع بشري است و در تاريخ تفكر
بشري هيچكس در اين خصوص شبهه نكرده است. تاكنون و در تمام
جوامع كسي در اصل ضرورت، شبهه نكرده است مگر اصم و تعدادي
از خوارج كه بياساس بودن تفكر آنها خدشهاي بر اين ضرورت
وارد نكرده است.
وي با بيان اين كه وجود نداشتن حكومت، مساوي هرج و مرج و
نابسماني و بيبندوباري است و نياز بشر به قانون و نظم و
سازمان و حكومت اصل بديهي است، به بيان تفاوت حكومت اسلامي
با ديگر حكومتها پرداخت و افزود: در حكومت اسلامي قوانين
حاكم و مقررات تنظيمكننده روابط اجتماعي، احكام اسلامي
است و نيز انتخاب مسوولان حكومت هم طبق ضوابط اسلامي و هدف
هم هدف اسلامي و الهي است.
بيات تصريح كرد: حاكميت و ولايت ذاتا امري مقدس و خدايي
نيست لذا تقدس قدرت، به موضوع به كارگيري آن در مسير
قانوني و شرعي برميگردد لذا قدرتي قابل دفاع است كه شرعي
به دست آمده باشد و شرعي عمل كند.
وي در باب اينكه چه كسي بايد حكومت كند، گفت: در زماني كه
مردم خواهان پياده شدن حكومت اسلامي هستند و مردم ديني
زندگي ميكنند و خواستار ملاك قرار دادن دين در كردار و
رفتارند بايد فقيه عادل و مجتهد جامعالشرايط به فرمودهي
امام راحل جامعه را اداره كند.
بيات دربارهي اينكه اقدامات حاكم چه زماني مشروع و قانوني
است، به بيان ديدگاههاي مختلف در اين زمينه پرداخت و گفت:
يك ديدگاه، حكومت را امري صد در صد بشري ميداند يعني ملاك
مشروعيت را رأي مردم و مقبوليت را علت مشروعيت ميداند.
نظريه ديگر، نظريه كاتوليكهاي ما قبل رنسانس است كه قائل
به ماورايي و فوق بشري بودن ولايت هستند. نظريهي سوم،
حكومت را امري بشري و از مسائل اجتماعي ميداند. در اين
نظر حكومت جزو مباحث فلسفه سياسي و حكمت عملي است.
وي به ديدگاه امام (ره) در اين زمينه اشاره كرد و گفت:
امام خميني (ره) حكومت را از امور اعتباريه ميدانست و
معتقد بود ولايت فقيه و حاكميت سياسي از امور اعتباري است
كه با اعتبار عقلا به وجود ميآيد.
بيات دربارهي ديدگاه امام (ره) دربارهي مقبوليت و
مشرعيت حكومت، گفت: در نظام اسلامي مورد نظر امام، مقبوليت
و مشروعيت در واقع تركيبي است يعني قبول كردن مردم در اصل
مشروعيت هم دخيل است.
وي دربارهي اصول قانون اساسي مربوط به خبرگان رهبري گفت:
بر اين اساس اگر ولي فقيه آن شرايط مورد نظر را از دست داد،
هم ولايت از او ساقط ميشود و هم خبرگان مكلف به عزل او
هستند.
بيات تصريح كرد: حكومت امري جعلي و قراردادي مثل ازدواج
است. همانطور كه در ازدواج زوج و زوجه واقعي و زوجيت
قراردادي است، در حكومت هم ولي امري واقعي و ولايت امري
قراردادي است.
وي تأكيد كرد: آنان كه مشروعيت را به حكومت برميگردانند،
اصل حكومت را امر ديني تلقي ميكنند كه با مباحث فلسفي،
كلامي و سياسي در تضاد و مغاير تمام مطالب امام (ره)است.
بيات، نظريه تقابل مقبوليت و مشروعيت را رد كرد و با بيان
اين كه «آنچه را كه اسلام نفي نكند و عقلا آن را صحيح
بداند آن مشروع و مقبول است» تصريح كرد: كساني كه قائل به
تفكيك مشروعيت و مقبوليت هستند نه با مباني امام (ره) آشنا
هستند و نه با فلسفه سياسي و متأسفانه اين دو را مقابل هم
ميدانند.
وي مقبوليت و مشروعيت را دو روي يك سكه خواند و تأكيد كرد:
مقبوليت و مشروعيت مكمل يكديگرند لذا وقتي نظامي مقبوليتش
در چارچوب ضوابط بود، مشروع ميشود. امام (ره) رأي مردم را
مؤثر و دخيل در اصل مشروعيت ميداند.
آيتالله بيات ادامه داد: وقتي گفته ميشود مقبوليت و
مشروعيت هر دو يعني وقتي مردم به كسي رأي دادند كه مغاير
با نصوص شرعي نبود، آن شرعي است.
وي تفكر تفكيك مشروعيت از مقبوليت را خطرناك و داراي اثرات
سوء زياد عنوان كرد و گفت: نتيجه اين تفكر، ميتواند مطلق
خواندن و ديكتاتور بودن فرد حاكم باشد ضمن آنكه كساني كه
اين تفكر را بيان ميكنند با حكومت اسلامي ناسازگار هستند.
بيات، چالش ايجادشده بين عقل و دين را نشأتگرفته از اين
تفكر دانست و به ايسنا گفت: در اين مكتب بين وحي و عقل مرز
وجود دارد در حاليكه در مكتب امام (ره) عقل و دين مكمل
يكديگرند و قرآن منادي اعتبار عقل است.
وي بيان ميكند: در ديدگاه امام (ره)، نخبه نقش ارشاد و
هدايت را دارد كه وظيفه به تشخيص رساندن مردم و ارائه
ضوابط تحليل را نيز بر عهده دارد.
بيات، از تفكر فقهاي شوراي نگهبان كه نتيجه اين تفكيك است،
انتقاد كرد و گفت: اعضاي شوراي نگهبان بر خلاف آنچه در فقه
و مباني ديني است معتقدند احراز عدالت و صلاحيت كانديداها
تنها بر عهده آنهاست و شرع چيزي است كه بر عهدهي اين 6
فقيه گذاشته شده است و اصل بر شرعي نبودن تصميمات بقيه است
در حاليكه طبق نصوص شرعيه، اصل صحت است و خلافش احراز
ميخواهد.
وي درباره دو مرحلهاي بودن انتخاب فقيه، گفت: در نظام
اسلامي، نظام سياسي، داراي قيودي است كه برخي به حاكم و
برخي به محتوا و اهداف برميگردد؛ در انديشهي سياسي فرض
اين است كه در حاكميت اسلامي قيود سهگانه لازم است كه امر
تخصصي است لذا مردم بايد متخصص را انتخاب كرده و سپس آنها
آن فرد را برگزينند.
بيات، شرط مهم بودن و رجوليت در مجلس خبرگان را رد كرد و
گفت: اگر در جامعهاي زني مجتهده پيدا شد كه مجتهدشناس و
سياستشناس و اقتصادشناس بود، بر او تكليف است كه وارد
عرصه شود چون دفاع از اسلام مردم و زن نميشناسد.
وي در ادامه بيان كرد كه ماورايي دانستن حكومت، نتيجه
جهالت افراد يا پيگيري اهداف سياسي خاص نظر طرفداران يا
عدم آشنايي با مباني اسلام است. نتيجه اين امر قداست حكومت
و حاكم و برگشتن به نظام خلافت است. چيزي كه با مكتب اهل
بيت (ع) در تضاد است.
بيات، دربارهي اختلافنظر مردم و خبرگان در مورد عزل حاكم
گفت: نهايت نظر مردم بايد اجرا شود؛اگر حاكم بر خلاف نظر
مردم عمل كند بايد توجيه كند. اگر بنا باشد مردم چيزي را
بخواهند و حاكم خلاف آن را بخواهد، حكومت و حاكم به مرور
اعتبارشان را نزد مردم از دست ميدهند و تمام شكستها از
اينجا ناشي ميشود.
وي در پايان از صاحبان انديشه، خواست با اطلاع و اشراف
كامل به مفاهيم اسلامي مسائل را تحليل سياسي كنند چرا كه
اگر خوب تبيين نشود ممكن است در مجامع علمي به عنوان نظريه
سبك و موهن تلقي شده و حتي در نظر مردم، به نوعي
خرافهپرستي و عوامزدگي منجر شود.
|