مراسم
سالگرد آيتالله طالقاني در حسينيه ارشاد
به نقل از
سايت ملی مذهبی
هدي صابر:
جامعه روشنفكر كنوني در آموزش نسل جديد غفلت ورزيده است
يك فعال ملي مذهبي با انتقاد از اينكه جامعه روشنفكر كنوني
در آموزش نسل جديد غفلت ورزيده است، تاكيد كرد كه امروز
زاهي جز بازگشت دوباره به كتاب وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، هدي صابر در مراسم بيست و
هفتمين سالگرد آيتالله طالقاني كه در حسينيه ارشاد
برگزار شد، گفت: در سال 1320 در پي سرنگوني و فرار رضاخان،
باب انديشه، تفكر و آموزش گشوده شد و چهار حوزه آموزشي در
كشور سر بر آورد كه حوزه گستردهتر مربوط به حزب توده،
حوزه بعدي به ليبرالهاي آن روز، حوزه ديگر به سنتيهاي
مذهبي كه امكانات نويني پيدا كرده بودند و آخرين حوزه
مربوط به مذهبيون نوخواه بود كه به دنبال نوسازي انديشه
مذهبي در ايران بودند.
وي تصريح كرد: طالقاني از دسته آخر بود؛ او نميخواست پشت
سر تكامل ميهن بايستد لذا يا هممرز با اين تكامل بود يا
جلوتر از آن اما از هممرزان حمايت ميكرد. طالقاني از
تفسير سنتي و كلاسيك موجود در آن زمان عدول كرد. او آمده
بود تا تلنگري بزند و تلنگر هم زد. او بنبست كلاسيك
دوران را شكست.
صابر افزود: محصول آموزشهاي آموزگار طالقاني، عزتالله
سحابي از نسل دهه 20 و محمد توسلي از نسل دهه 30 بود و
امروز نيز چون گذشته، سحابي درد ايران دارد و بر سنن
ايرانخواهي مصدقي و تدين ايستاده است و توسلي 40 سال است
كه در يك مسير مانده و بر عقايدش محكم ايستاده است.
وي اظهار داشت: از مجموعه كساني كه پاي درس طالقاني و پاي
درس مسجد هدايت نشستند، كمتر كسي به انحراف رفت و ضريب
پايداري و ماندگاريشان بر روي اصول قابل توجه بود. آنها
عموما ايستادند زيرا از هستي دركي يافته و هدفمداري هستي
را فهميده بودند و اهل عهد و جمعگرايي بودند. آنها افراد
دغدغهداري بوده و دغدغه ايران و تدين داشتند اما چند دهه
بعد از آن، از انتهاي دهه 60 تا 70 باب آموزشي در ايران
باز شد كه نتيجه آموزشهاي 15 ساله اخير جز گريز از جمع و
فدا كردن منافع جمع در پاي منافع فرد و بيتقيدي محض نبود.
اين فعال ملي مذهبي افزود: اگر محصول آموزشهاي
طالقاني،حنيفنژاد است كه فرمان تير خود را خود ميدهد و
اگر محصول او بديعزادگان است كه در پاي دار فرياد زنده
باد ايران, اسلام و قرآن را سر ميدهد اما چندي پيش چه شد
كه براي نخستين بار از ميان جنبش دانشجويي ايران افرادي
برخاسته و به آن سو رفتند تا از بيگانگان براي ايجاد
دموكراسي كمك بخواهند.
صابر با تاكيد بر اينكه جامعه روشنفكر كنوني در آموزش نسل
جديد غفلت ورزيده است، گفت: نبايد گرز سركوفت برداشت و به
جان آن دو كوبيد. ما چه آموزشي جز پيش بردن پروسهها و
پروژههاي فردي و فشار از پايين و چانهزني از بالا
داديم. ما امروز آموزگاراني چون طالقاني و بازرگان نداريم.
صابر افزود: زماني رفتن و از ديگري استمداد كردن در جامعه
ما افت بود و با تكامكانات و فرغون خودمان در ذيل مبارزه
ملي تلاش كرديم. آن زمان مضمون آموزشها ايده و انديشه نو
بود و نخبگاني كه آموزش ميديدند عرض حيات برايشان اهميت
داشت نه طول حيات لذا هيچيك از آنها باج نداده و
پهلوانانه رفتند.
وي با بيان اينكه بازرگان، حنيفنژاد و طالقاني با كتاب
مانوس بوده و با آن زيستند، گفت: كتاب صرفا منبع پژوهشان
نبود بلكه كتاب را ملجا خود ميدانستند. طالقان در دهه 30
بازگشت به قران كرد اما اين بازگشت ارتجاعي نبود و به نوعي
بايد گفت كه نزول مجدد قرآن در جامعه ايران محصول طالقاني
بود.
صابر اظهار داشت: جريان روشنفكري مذهبي امرزو مرزي با حوزههاي
ثابت ندارد. مرز ما تنفر از آخوند يا درگيري با شخص نيست
بلكه مرز «فيكسيسم» و «دينامسيم» است و روشنفكري مذهبي
ايران در 25 سال گذشته جز توزيعكنندگي كار ويژهاي از
نوع «پرتو»، «ذره بيانتها» و «عشق و پرستش» نداشته و
نتوانسته تلنگري به جامعه وارد كند و ما امروز راهي جز
بازگشت به كتاب نداريم كه كتاب منشا حيات است.