نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 
نخشب-طالقاني ؛ قصه ناتمام چپ ديني
مرتضی کاظميان

به نقل از سايت ميزان نيوز

00 1378


 
شهريور، مثل همه ماه‌هاي ديگر سال، متبرك است به نام آزادگان و ظلم‌ستيزاني كه رشد و آبادي و آزادي را در مام ميهن، با تمام وجود پي گرفتند؛ و چه بسيار كه بي‌هياهو، گمنام جان باختند. از شهداي مظلوم و به ياد ماندني 17‌ شهريور در ميدان ژاله تا "صمد" كه مي‌گفت: "مرگ خيلي آسان مي‌تواند الان به سراغ من بيايد اما من تا مي‌توانم زندگي كنم، نبايد به پيشواز مرگ بروم؛ البته اگر يك وقتي ناچار با مرگ روبه‌رو شدم- كه مي‌شوم- مهم نيست؛ مهم اين است كه زندگي يا مرگ من چه اثري در زندگي ديگران داشته باشد." صمد بهرنگي نهم شهريورماه، به تاريخ ايران پيوست... و نيز تا مصطفي شعاعيان، نمادي از چپ مستقل و دموكرات اين مرز پرگهر و تابلويي از يك "روشنفكر" كه به تعبير شريعتي مهم‌ترين شاخصه‌اش، داشتن "بينش انتقادي" است و بس. او هم از جمله جان‌باختگان شهريور (در 16 شهريور 54) بود.
اما شهريور‌ماه در‌گذشت دو چهره برجسته چپ ديني در ايران نيز هست: محمد نخشب در 18 شهريور 1355 و سيدمحمود طالقاني در 19 شهريور 1358. نخشب و طالقاني، نمادهاي برجسته‌اي از مسلمانان نوانديش و نوگرا بودند كه همزمان با عدالت، دغدغه آزادي داشتند. عدالت اجتماعي در كنار حكومت مردم (دموكراسي) و اين هر دو در سايه و كنار اخلاق و ارزش‌هاي توحيدي، مضمون مشترك مجاهدت‌ها و روشنگري‌هاي نخشب و طالقاني بود.
ميان تاكيدات طالقاني بر "قسط" و اين توجهات دقيق او كه: "اگر ما به قسط اسلام معتقديم، اگر به رهبري قرآن و اسلام معتقديم، در نظام عادلانه بايد از پايين به بالا الهام بشود و نظام اجتماعي را بايد توده مردم انتخاب كند؛ اگر مردم همه حق راي و حق نظر داشته باشند، اين هرم (نظام اجتماعي) قابل بقا است و‌گرنه آسيب‌پذير است... و اين با تنگ‌نظري جور درنمي‌آيد، اسلامي كه از متن قرآن و سنت پيامبر سرچشمه گرفته است، آزادي را محدود نمي‌كند. هر جمعيتي كه بخواهد آزادي مردم را در انتقاد و بحث محدود بكند، اسلام را نشناخته است؛‌هر جمعيتي كه نخواهد استثمار و استعمار و استبداد ريشه‌كن بشود، اسلام را نشناخته است"؛ با انديشه‌ها و ديدگاه‌هاي نخشب، مشابهت‌ها كم نيست. نخشب، ايدئولوگ نهضت خداپرستان سوسياليست هم تاكيد مي‌كرد كه دموكراسي بدون سوسياليسم و سوسياليسم بدون دموكراسي و اين هر دو بدون ارزش‌هاي انساني و اخلاقي، ناقص و ناتمام‌اند. به عقيده نخشب لازمه استقرار دموكراسي، وجود عدالت اجتماعي است و بالعكس و اين دو براي تحقق، نيازمند تكيه بر طرز فكر خداپرستي و فضايل اخلاقي هستند.
دهه‌هاست كه انديشمندان عدالت‌جو و آزاديخواهان وطن‌دوست، در انتقاد از وضع اجتماعي و گستردگي فقر و اختلاف طبقاتي و فقدان آزادي بيان و عقيده و مطبوعات، مي‌كوشند و اين دغدغه‌ها همچنان به‌جاست...
در گزارش اخير سازمان مديريت و برنامه‌ريزي، در مورد توزيع فرصت‌هاي شغلي در نواحي مختلف كشور، نرخ بيكاري 20 درصدي در برخي از استان‌هاي كشور، مورد اشاره قرار گرفته است. سيستان و بلوچستان، لرستان و كردستان، بدترين شاخص‌هاي كار را به خود اختصاص داده‌اند. آمار و گزارش‌هاي مربوط به نرخ فقر و ميزان جمعيتي كه زير خط فقر قرار دارند، نه فقط تاسف‌بار كه براي كشوري با درآمد چند 10 ميليارد دلاري نفت، شرم‌آور مي‌نمايد. ترديد نكنيم كه بدون حضور آزاد و امن و منتقدانه كارشناسان و صاحبنظران و در فضاي تهديد مطبوعات و ايجاد محدوديت و ناامني براي دگرانديشان، خروج كشور از بحران‌هاي اقتصادي- اجتماعي موجود، بيش از پيش دشوار خواهد شد.
آنهايي كه خود را در مورد بيكاري و فقر و اختلاف طبقاتي، صاحب دغدغه معرفي و تبليغ مي‌نمايند، نمي‌توانند به آزادي و لوازم آن بي‌توجه باشند. و بهتر است به ملاحظات و تامل‌هاي انديشمندان چپ (عدالتخواه) در ايران، نيم نگاهي بيفكنند؛ نخشب و طالقاني تنها 2چهره از طيف گسترده جريان سوسيال‌دموكرات دين‌مدار در ايران محسوب مي‌شوند كه عدالت را با آزادي و تنها با آزادي- ممكن مي‌دانستند. طالقاني تصريح مي‌نمود كه: "دعوت اسلام، دعوت به رحمت و آزادي است."
استبدادستيزي و آزادي‌خواهي طالقاني و نخشب كه با عدالت‌جويي و استثمارستيزي همراه مي‌شود و باور آنان به اينكه رسالت انبيا، رهايي انسان‌ها از بردگي و جهل است، جوهر انديشه و عمل اجتماعي چپ ديني دموكرات در ايران بوده است.
پس تا آن هنگام كه در اين سرزمين، اختلاف طبقاتي و فقر و بي‌عدالتي هست و تا آزادي بيان و عقيده تامين نشده است و تا خرافات و سوءاستفاده از باورهاي ديني وجود دارد و زير پوشش ارزش‌هاي ديني، از قدرت و ثروت، كاميابي مي‌شود، چپ دموكرات ديني در ايران، ضرورتي غيرقابل اجتناب است. قصه عدالت‌جويان آزاديخواه دين‌مدار در ايران، آن چنان كه آمار و گزارش‌هاي ناگوار موجود از فقر و بيكاري و اختلاف طبقاتي در ايران نشان مي‌دهد و آن‌گونه كه آزادي و دموكراسي، نفي و طرد و لعن مي‌شود و تهديد، در جامعه گره خورده با دين و باورهاي مذهبي ادامه خواهد داشت؛ از اين منظر، چپ دموكراتيك دين‌مدار در ايران، نقشي ويژه و متمايز، در تحولات سياسي - اجتماعي آتي ايران، ايفا خواهد نمود؛ اين قصه هنوز ناتمام است