نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

گزارش به مخاطبان شرق

محمد قوچانی

به نقل از سايت ميزان نيوز

00 1378

 

نوشتن در روزهايي كه شرق نيست براي من سخت است اما چون بازار شايعه داغ است ارائه گزارشي از وضعيت شرق را به مخاطبان شرق ضروري مي‌دانم

روزنامه شرق براي مديران و نويسندگان و شايد مخاطبان شرق تجربه‌اي تكرارناپذير و بي‌نظير است. اكنون كه شرق در ميان ما نيست مي‌توانيم ادعا كنيم شرق يكي از موفق‌ترين تجربه‌هاي مطبوعاتي سال‌هاي اخير در جذب علاقه مخاطبان، جلب اعتماد نخبگان و ارتباط با حاكمان بوده است. تيراژ شرق، محتواي شرق، آگهي‌هاي شرق، پايداري شرق و نفوذ آن براي من و همكارانم مايه افتخار است. نشان به آن نشاني كه ما با سربلندي معتقديم حتي از ميان نكات موردنظر هيات محترم نظارت بر مطبوعات نمي‌توان موردي را جست كه شرق را در توقيف نگه داشت

بر اين اساس اميدواريم به‌زودي در فرآيندي حقوقي و قانوني، شرق منتشر شود. به اين اميد در اين روزها بخش عمده‌اي از وقت مديران شرق صرف گفت‌وگو براي انتشار مجدد آن مي‌شود. محور تلاش‌ها بر چند نكته متمركز شده است:

اول: راه برخورد با مطبوعات تعطيل آنها نيست. مي‌توان در صورت اثبات تخلفي در مطبوعات با نويسنده، سردبير، مديرمسوول و ناشر نشريه برخورد كرد يا به صفت حقوقي آن نشريه از مجازات‌هاي مالي يا حتي توقيف‌هاي زمان‌دار و كوتاه‌مدت استفاده كرد. نهادهاي قضايي مي‌توانند با پيش‌بيني مجازات‌هاي جايگزين و متناسب نويسندگان و روزنامه‌نگاران حس مسووليت‌پذيري را در آنها زنده كنند و در عين حال از نابودي يك نهاد مطبوعاتي جلوگيري كنند. بديهي است مجازات‌هايي مانند زندان متناسب اهل فرهنگ نيست. اكنون كه طراحي مجازات‌هاي جايگزين در دستور كار قوه قضاييه است مي‌توان به جاي اعدام مطبوعات به اصلاح و احياي آنها پرداخت.

بر همين اساس شرق مي‌تواند در صورت اثبات مجرميت در دادگاه صالحه و با حضور هيات منصفه پاسخگوي اعمال خود باشد. پيشنهاد هيات محترم نظارت بر مطبوعات مبني بر تغيير مديرمسوول روزنامه شرق اگرچه از نظر تحريريه و مديريت شرق مطلوب تلقي نمي‌شد اما نشان مي‌داد كه اين هيات نيز در پي حفظ نهادهاي مطبوعاتي است. با وجود اين متاسفانه اين روش زودتر از مهلت آن پايان يافت و اقدام مديرمسوول شرق در معرفي جانشين خود مورد توجه قرار نگرفت. اما اگر هيات محترم نظارت بر مطبوعات بر عهد درست خود پايدار باشد و صيانت از نهادهاي مطبوعاتي را بر خود فرض بداند مي‌توان اميد داشت كه با پذيرش مدير مسوول جديد، شرق به حيات خود ادامه دهد.

دوم: در عين حال مدير مسوول شرق تاكنون از همه جلسات دادگاه خود كه با حضور هيات‌منصفه برگزار شده سربلند بيرون آمده است. دفاعيات صادقانه وي سبب شده مجموع مجازات‌هاي شرق از چند صدهزار تومان تجاوز نكند و اين در دادگاهي رخ داده كه افرادي از جناح‌هاي مختلف در تركيب هيات‌منصفه آن حضور داشته‌اند. قصد داوري درباره عملكرد نهاد قضايي و هيات منصفه را نداريم اما حداقل در مورد شرق مي‌توانيم بگوييم كه مجموعه دفاعيات شرق شنيده شده و با انصاف درباره آنها داوري شده است. شكايات جديد اقامه شده عليه شرق نيز در مجموع قابل دفاع است و مي‌توان اميد داشت كه دبيرخانه محترم هيات نظارت بر مطبوعات (كه در وزارت ارشاد مستقر است) با ارسال پرونده شرق به دادگاه (كه طبق قانون بايد ظرف يك هفته صورت گيرد و متاسفانه هنوز ارسال نشده) در برگزاري دادگاهي عادلانه به شرق ياري رساند.

سوم: فراتر از خطوط قانوني در لابه‌لاي خطوط مصلحت‌هايي وجود دارد كه ظاهراً در جامعه‌اي شفاف آنها نيز بايد به قانون تبديل شوند اما به هر دليل در جامعه ما حوزه مصلحت مستقل از حوزه قانون است. شرق همواره روزنامه‌اي بوده كه اين خطوط نانوشته را نيز رعايت كرده است و گاه به دليل رعايت همين موازين به طعنه محافظه‌كاري نواخته شده است اما به علت همين محافظه‌كاري (كه به نظر من عين عقلانيت است) شرق توانست به مدت سه سال منتشر شود. اكنون نيز صريح و روشن بر اين باوريم كه اگر پديده‌اي مانند شرق با همه توفيق‌ها و ناكامي‌هاي آن نتواند ادامه حيات بدهد بدين معنا است كه ادامه اين راه براي ما يا غيرممكن است يا نيازمند بازنگري‌هاي جدي. شرق صريحاً خود را روزنامه بخش خصوصي جمهوري اسلامي ايران مي‌دانست و بارها التزام و اعتقاد خود را به هر سه ركن جمهوريت، اسلاميت و ايرانيت اعلام كرده و به همين دليل در مقاطع حساسي مانند مجادلات هسته‌اي، جنگ لبنان و انتخابات توجه خود را به سه ركن اساسي اسلام، آزادي و ايران نشان داده است. بديهي است نه روايت ما از مباحث هسته‌اي جنگ‌طلبانه است، نه قرائت ما از جنگ لبنان ماجراجويانه‌است و نه در انتخابات مي‌توانستيم به محافظه‌كاران راي دهيم. اما هم در انتخابات سعي كرديم رسانه‌اي براي همه حتي اصولگرايان باشيم، هم در جنگ لبنان از عقلانيت و مقاومت به صورت همزمان دفاع كرديم و هم در مباحث هسته‌اي از دستيابي همزمان به فناوري هسته‌اي و صلح سخن گفتيم. شرق بر همين مبنا فهرستي از چهره‌هاي اسلامي و ايراني را در فهرست يادنامه‌هاي خود قرار داد: از آيت‌ا... بروجردي تا مهندس بازرگان، از شهيد مدرس تا شهيد رجايي و شهيد بهشتي و شهيد باهنر و امام موسي‌صدر و نيز امام خميني كه در دو سال از سه‌‌سال انتشار شرق به ايشان پرداختيم.

به شهادت ستون سرمقاله شرق با حفظ اصول اصلاح‌طلبانه خود پذيراي همه نخبگان بود. همچنان‌كه در صفحات ادبي، اقتصادي، سياسي و... شرق چنين كرديم. تنها روزنامه غيردولتي كه به همه نامزدهاي رياست جمهوري و همه احزاب سياسي ستون ثابت داد شرق بود. در شرق هركسي به زباني از باورهاي عمومي جامعه دفاع كرد. شرق تلاش كرد تا ثابت كند تنها با زبان كيهان نمي‌توان از جمهوري اسلامي ايران دفاع كرد، شرق نيز زباني ديگر در دفاع از اين كل يكپارچه است: جمهوريت به عنوان شكل سياسي، اسلاميت به عنوان باور اجتماعي و ايرانيت به عنوان فضاي مشترك زيست انساني.

مشي عمومي شرق از نظر ما خطا نبوده است. ممكن است هر كسي بتواند در اين هشتصد شماره خطاهايي بيابد كه اولين كس از اين دست خود من هستم اما راه شرق جز مروت و مدارا نبوده است. راه شرق روشن است. مي‌دانيم كه در چارچوب جمهوري اسلامي ايران روزنامه منتشر مي‌كنيم. نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد. استراتژي شرق روشن است گرچه در تاكتيك‌ها مي‌توان گفت‌وگو كرد.

بنابراين اگر قرار باشد شرق با اين ويژگي‌ها و جايگاه منتشر نشود چه روزنامه‌اي بايد چاپ شود؟

روش شرق هرگز خيره‌سري و كج‌دهني نبوده است. از روز توقيف شرق نه يك كلام مصاحبه كرده‌ام نه يك جمله نوشته‌ام. شرق <دود ندارد، سوز دارد.> عدم انتشار شرق خود بزرگترين جمله معترضه‌اي است كه نويسندگان شرق مي‌نويسند.

بنابراين اگر شنيديد كه قرار است از شرق نااميد شويم يا جايگزيني براي آن بيابيم يا مستاجر خانه‌اي و روزنامه‌اي شويم، باور نكنيد. ‌

در جامعه‌اي كه روزنامه‌نگار امنيت شغلي ندارد و روزنامه‌اي با سابقه سه سال انتشار در يك صبحدم بسته مي‌شود، هيچ‌كس نمي‌تواند به روزنامه‌نگاراني كه بيكار شده‌اند و بنگاه‌هايي كه در اوج توفيق دچار بحران مالي شده‌اند خرده بگيرد كه چرا كار ديگري را در دست گرفته‌اند. اما آن كار نه شرق است و نه جانشين شرق. ما خود صاحب‌خانه‌ايم، مستاجر كسي نخواهيم شد. ‌