|
||
قطعنامه کم اهمیت علی اکرمی
پس از انتشار قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران فضای رسانهای کشور مملو ازتحلیلهای مخلتف در مورد آثار و نتایج تصویب این قطعنامه و پیش بینی واکنشهای متقابل ایران و دول غربی پس از پایان مهلت دوماهه اجرای این قطعنامه شده است. در این نوشتار سعی می شود تا با رویکردی متفاوت به مسائل مرتبط با سیاست خارجی ایران در شرایط کنونی پرداخته شود. واقعیت امر این است که طرح ایالات متحده برای خاورمیانه کاملا جدی است، از تصویب قطعنامه علیه صدام و سلاحهای کشتار جمعی وی که هیچگاه نیز پیدا نشدند تا اشغال عراق و اعدام صدام ، از طرح پیشنهادات صلح خاورمیانه تا اعمال فشارهای اقتصادی بر دولت تندروی منتخب مردم فلسطین برای سرنگونی آن و وادار ساختن فلسطینیان به پذیرش صلح خاورمیانه، چراغ سبز به اسرائیل برای حملات گسترده به لبنان به تلافی ربودن دو سرباز، فشار بر دولتهای عربی منطقه برای عدم موضعگیری به نفع لبنان در جریان نبرد یکماهه مسائلی است که در یکسال اخیر نشانه هایی از عزم جدی جرج بوش و سایر تصمیم گیران غرب برای تکمیل طرح خاورمیانه جدید است. در این میانه حاکمیت جمهوری اسلامی نیز تلاشی وافر دارد تا در تمام این حوزه های نفوذ و توانایی خود را به رخ آمریکا و همپیمانانش بکشد. مخالفت با ادامه حضور نیروهای چند ملیتی در عراق علیرغم درخواست دولت عراق، مخالفت با طرح صلح خاورمیانه؛ اهدای کمکهای مالی سخاوتمندانه به تندروان فلسطینی و حمایت بی دریغ از حزب الله لبنان در حمله به مواضع اسرائیل و مخالفت آن با دولت لبنان و تحقیر دولتهای عرب منطقه به دلیل عدم حمایت از لبنان در برابر اسرائیل هم مواضعی هستند که جمهوری اسلامی ایران علیه منافع امریکا در منطقه اتخاذ نموده است. همزمان با این مسائل در جهان اتفاقات دیگری نیز رخ داده است.
موارد فوق به همراه دهها مساله قابل تحلیل دیگر نشانه های این است که بازی جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا به مراحل سرنوشت ساز خود نزدیک می شود. متاسفانه تاکنون دولت آمریکا موفق شده اجماع جهانی علیه ایران در مساله انرژی اتمی را بوجود آورد و با پرهیز از اقدامات انفرادی نظیر مورد عراق تلاش می کند تا گام به گام حلقه محاصر ایران را تنگ تر نماید. واقعیت اینجاست که در چنین شرایطی پروژه هسته ای ایران و قطعنامه صادر شده علیه آن همانقدر اهمیت دارد که بحث دروغین سلاحهای کشتار جمعی عراق اهمیت داشت، اکثر تحلیلگران می دانند که اینگونه سوژه های تبلیغاتی فی النفسه اهمیت چندانی ندارند و اهمیت آنها فقط در چهارچوب برنامه کلی است که معنا و مفهوم می یابند. اگر ایران قطعنامه را بپذیرد اما ازادعاهای خود مبنی بر ام القرای جهان تشیع بودن دست برندارد در کمتر از یکسال دیگر بهانه ای جدید موجب موضع گیری سازمانهای بین المللی با هدایت آمریکا علیه ایران خواهد شد. اگر ایران قطعنامه را نپذیرد اما دست از ادعاهای خود در مورد منطقه خاورمیانه و محو اسرائیل از روی کره زمین بردارد به احتمال زیاد قطعنامه بدون اقدام موثری در آرشیو سازمان ملل به فراموشی سپرده خواهد شد. به نظر نمی رسد که جمهوری اسلامی تمایلی به پذیرش گزینه دوم داشته باشد که در آن صورت ایران می تواند مطمئن باشد که پذیرش یا عدم پذیرش قطعنامه نیز تاثیر زیادی در تغییر وضعیتش در عرصه بین الملل نخواهد داشت.
|