نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

مصاحبه با دکتر يزدي: تصميمات جدي تري در انتظار ايران است

دکتر ابراهيم يزدي دبيرکل نهضت آزادي ايران، برخلاف برخي از تحليلگران که موارد ذکر شده در قطعنامه تحريم شوراي امنيت را فاقد تاثيرگذاري زياد مي دانند، تاکيد دارد که اين قطعنامه " لحن تندي دارد". وي در مورد تهديد مقامات ايراني به قطع صادرات نفت به غرب مي گويد: "اين يک شمشير دو لبه است. وقتي 80 درصد بودجه به نفت وابسته است و دولت جديد ذخاير را صرف هزينه هاي جاري کرده و سطح واردات ما نيز طي 50 سال گذشته بي سابقه بوده و به 60 ميليارد در سال رسيده، درصورت قطع فروش نفت، از آن فقط مي توان به خودزني تعبير کرد."

6 دي 1385

بالاخره تحريم ها عليه ايران با قطعنامه چند روز پيش شوراي امنيت آغاز شد. نظر شما در مورد اين قطعنامه چيست؟

قطعنامه اي که صادر شده به اتفاق آراست و لحن تندي هم دارد. گرچه محدوديت ها و تحريم هاي پيش بيني شده به شدتي که بعضي کشورها مثل آمريکا مي خواهند تند نيست اما لحن آن بسيار جدي است. در موارد متعددي به گزارش دبيرکل آژانس استناد مي کند مبني بر اينکه ايران حاضر به همکاري نشده يا در مواردي جواب نداده است. يعني آژانس به شوراي امنيت مي گويد ايران حاضر به همکاري نيست. از اين نظر بسيار قاطع است. اما در مورد نوع تحريم هاي تصويب شده، آن چيزي نيست که آمريکايي ها مي خواستند؛ دليل آن هم اين است که مي خواهند در برخورد با ايران اجماع جهاني را داشته باشند. لذا با سبک و سنگين کردن شرايط به اين نتيجه رسيده اند که لحن چنين قطعنامه اي و تصويب آن به اتفاق آرا خيلي بهتر از دادن قطعنامه تندي است که با اعتراض يا حتي وتوي روسيه و چين رو به رو شود.

يعني تصور شما اين است که اين قطعنامه اجرايي خواهد شد؟

چيزهايي که در اين جا خواسته اند حتما اعمال خواهد شد. در پيوست اين قطعنامه هم ليستي را آورده و طي چهار بند، افراد و نهادهاي درگير در برنامه هاي هسته اي و همچنين برنامه هاي بالستيکي را اعلام کرده اند، يعني اين افراد نمي توانند حتي به صورت ترانزيت از کشورهاي عضو سازمان ملل عبور کنند. در جاي ديگر نيز کميته اي را براي پيگيري و نظارت بر اين بندها معين کرده اند. اين کميته هم مي گويد تمام دولت هاي عضو سازمان ملل موظف اند کليه اعتبارات و دارايي هاي مالي و ساير منابع مالي را که در قلمرو اين برنامه ها قرار دارند، مسدود کنند. يعني قطعنامه لحن سنگيني دارد. از طرف ديگر با توجه به اينکه دولت ايران هم از قبل گفته قطعنامه را نمي پذيرد و همچنين با توجه به واکنش مسئولان ايران ـ که به نظر من واکنشي پرخاشگرانه و غيرديپلماتيک بوده است ـ قطعا وضعيت به نقطه اي مي رود که حتي در فرصت 60 روزه هم اگر ايران تمکين نکند تصميمات جدي تر مورد موافقت چين و روسيه قرار خواهد گرفت.

 

واکنش ديپلماتيک مسئولين ايراني چه بايد مي بود؟ قبول بي قيد و شرط قطعنامه؟

ايران نبايد اجازه مي داد کار به اين جاها برسد. يعني پيشگيري بهتر از درمان است. در همين ارتباط بسته پيشنهادي 5+1 به ايران فرصت خوبي بود. در همان زمان ما پيشنهاد داديم که اين بسته را با شرايطي بپذيريم. مثلا در آن جا گفته بودند که محدوديت فروش هواپيماهاي مسافري را بر مي داريم. ايران بايد مي گفت اين کافي نيست، چون شما مي توانيد قطعات را نفروشيد، آمريکا بايد مخالفت خود را با خط لوله نفت و گاز آسياي مرکزي به خليج فارس يا به هند و پاکستان پس بگيرد. چون اينها براي ما اهميت استراتژيک دارد. ما در همان موقع گفتيم که نمي توان روي اعتراض يا وتوي چين حساب کرد. در واقع مخالفت آنها براي عقب انداختن تصميم نهايي و گرفتن امتياز دوجانبه از ايران و آمريکا بود. اما شرايط جهاني به گونه اي نيست که بتوانند مقاومت کنند. ايران بايد در همان زمان اين فکرها را مي کرد.

الان که قطعنامه صادر شده است، بايد چه کرد؟

با تهديد به خروج از ان پي تي وضعيت بدتر مي شود. آقاياني که در راس امور هستند بايد بدانند واکنش هاي تند صرفا موجب مي شود روسيه و چين نيز در جبهه مخالف ما قرار بگيرند. دولت بايد توجه کند که سياست آمريکا در مورد ايران برخلاف عراق، تصميمي فردي نيست. بعضي حرف ها نبايد زده مي شد و امروز هم نبايد زده شود. باير سعي کرد اين را در همين مرحله متوقف کنند؛ حتي چنانچه امر بر اين باشد که ايران غني سازي را متوقف کند به نظر من منافع ملي ايران حکم مي کند آن را بپذيريم. چون مثلا فکر کنيد اگر بخواهند بحث تحريم را جدي کنند، تحريم بعضي اقلام ، چه ضرباتي به ما مي زند.

مثال مي زنيد؟

مثلا تحريم بنزين. نه تحريم خريد نفت، بلکه تحريم فروش بنزين که ضربه زيادي به ما مي زند. آيا منافع ملي ما اين است که غني سازي متوقف شود و از نظر بنزين خودکفا باشيم يا اينکه دنبال صنعتي برويم که ما را به چنين مشکلاتي دچار مي کند؟

و اگر مقامات ايراني تهديدات خودرا عملي کنند؟

اگر ايران در اين 60 روز نتواند نظر آژانس را جلب کند هر چه جلوتر برويم اجماع عليه ايران و فشار آمريکا براي تحريم گسترده عليه ايران نيز بيشتر خواهد شد.

شما بحث استفاده از اهرم نفت را که در صحبت هاي مسئولين آن را مي شنويم چگونه ارزيابي مي کنيد؟

وقتي ما مي گوييم بايد آنرا از حالت شعارگونه بيرون بياوريم. اين يعني آنکه ايران نفت خود را به اين کشورها نمي فروشد. آيا ايران مي تواند بگويد نفت را به اروپا و چين و روسيه نمي فروشم؟ اين يک شمشير دو لبه است. وقتي 80 درصد بودجه به نفت وابسته است و دولت جديد ذخاير را صرف هزينه هاي جاري کرده و سطح واردات ما نيز طي 50 سال گذشته بي سابقه بوده و به 60 ميليارد در سال رسيده، در صورت قطع فروش نفت، از آن فقط مي توان به خودزني تعبير کرد. فعل و انفعالات اخير در خاورميانه و موضع عربستان و کويت بخصوص در عراق که جنگ را به سمت شيعه و سني مي برند ـ آنها با بالا بردن توليد نفت خودشان آن گونه که ملک عبدالله در چين اعلام کرده ـ خلا نفت ايران را در بازارهاي جهاني جبران مي کنند. بنابراين اگر ايران تصور مي کند مي تواند از حربه نفت استفاده کند تنها به ضرر خودش است.

و فکر مي کنيد مواضع مقامات ايراني بر روي اجماع عليه ايران تاثير داشته؟

اخيرا يک اسراييلي مقاله اي نوشته و رسما از آقاي احمدي نژاد تشکر کرده است. آقاي احمدي نژاد بايد ببيند مساله هولوکاست که متعلق به بيش از نيم قرن پيش است، در سياست خارجي ما چه نقشي دارد؟ آقاي احمدي نژاد حتي در مورد سمينار بدترين کار را کرده، يعني خودش آن را افتتاح کرده است! وقتي هم با اشکال مواجه مي شود مي گويد ما نگفتيم که نيست بلکه در حال بررسي آن هستيم. در حالي که حرف قبلي آقاي رييس جمهور در تناقض با اين حرف است. آيا بهتر نبود از دانشگاه ها و روساي آنها که خود آقايان آن ها را سرکار گذاشته اند استفاده مي کردند؟ علاوه بر اين چرا بايد دولت ايران از بودجه عمومي هزينه کند تا نه تنها افراد ضد يهود بلکه افراد نژادپرست را وارد ايران کند؟ رييس کوکلس کلان هاي آمريکا يک جاني بوده که سياه پوست ها را مثله مي کرده، با مسلمان ها به شدت مخالف بوده و کسي است که روحانيون ما را افرادي مي داند که "پوشک بچه" روي سرشان مي گذارد. آقاي رييس جمهور محترم! با چه هدفي اين شخص را دعوت کردي؟ دستاوردش چه بود؟ من هيچ گونه درايت و عقلانيت سياسي در اين امور نمي بينم. ما سابقه طولاني در کمک به فلسطيني ها داريم. در هر زماني بايد به آنها کمک کرد. اما اينکه آقاي رييس جمهور اعلام مي کند حقوق عقب افتاده کارمندان فلسطيني را مي دهيم، در حاليکه کارگران ايراني را که بيش از 7 ماه حقوق نگرفته اند به جاي دادن حقوقشان، دستگير مي کنيم، اين حرکت چه معني دارد؟ انگار دوستاني که تصميمات را مي گيرند کلا در باغ مسايل بين المللي نيستند