نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

ز انقلاب زمانه عجب مدار كه چرخ

 ازين فسانه هزاران هزار دارد ياد

                                                حافظ

 

خسرو شاكري (زند)

30 دسامبر 2006

 

صرفنظر از زشتي نفرت انگيز حكم اعدام(1)، مجازات صدام حسين، ديكتاتور خونخوار عراق، به دستور كابوُيي به نام بوش براي ما ايرانيان موجب نگراني و در عين حال تأمل آميز است. موجب نگراني، چون با قتل صدام پرونده ي تجاوز او به ايران به تحريك، رهنمايي، و كمك بي دريغ دولت آمريكا براي هميشه بسته خواهد شد و ما نخواهيم توانست از نزديك مسؤولان جنايات صدام در ايران را، بر پايه استشهاد خود او، بشناسيم. جاي ترديد نيست كه اعدام فوري او بخاطر قتل عده اي و پرهيز از محاكمه ي وي براي جنايات بزرگتري به اين منظور صورت گرفت كه از اشتشهادات «خطرناك» و افشاكننده ي او عليه استادان و حاميان گذشته اش اجتناب شود. اين را مي دانيم و گفته اند كه او به تحريك و كمك دولت هاي آمريكا و همكارانش به تجاور به ايران دست يازيد و خسارات مالي عظيمي را بر كشور ما تحميل كرد و موجبات مرگ صدها هزار ايراني را فراهم آورد. قصد اين بود كه از انكشاف انقلاب ايران ممانعت به عمل آيد. وضع هرچه بوده باشد، روشن است كه صدام هرگز جرأت نمي كرد بدون حمايت اربابان خارجي اش به خاك ميهن ما تجاوز كند. اعدام اين ديكتاتور جاني جبران جناياتي نيست كه وي به همدستي اربابان ديروزيش به مردم ايران تحميل كرد. پاسخگوي آن جنايات امروز كيست؟

يادآوري اين نكته بيفايده نيست كه، پس از شكست نخستين كودتاي آمريكايي عليه عبدالكريم قاسم، صدام به قاهره فرار كرد و در آنجا به استخدام سازمان سيا در آمد، و مخفيانه به عراق بازگردانده شد و در رأس كودتايي قرار گرفت كه عبدالكريم قاسم را سرنگون ساخت و جنازه ي او را به طرز فجيعي در خيابان هاي بغداد گرداند.

تأمل آميز، زيرا بايد بپرسيم كه آيا سرنوشت خونبار صدام يا دست نشانده ي پيشين «ايراني» وي كه امروز، همراه «ملكه» اش، در خدمت ارباب ديروز صدام قرارگرفته اند، براي جوجه نوكران كي جي بي ديروزي كه امروز در خدمت دستگاه هاي تبليغاتي آمريكا قرار گرفته اند، تا تجاوز نظامي/اتمي بوش به ميهن ما را پيشاپيش توجيه كنند، پندآميز خواهد بود؟

بوشِ كابوُي اولين كسي نيست كه نوكر دولت خود را به دار مي آويزد. تاريخ بشر پر است ازين نمونه هاي «پاداش،» چه قدرت نوكر و ارباب و همدست نمي شناسد. نگاهي به تاريخ ايران نشان مي دهد كه حاكمان خود ايران در اين دست كمي از اربابان كنوني جهان نداشته اند. يا آوري اين نكته بيفايده نيست كه به هنگام جنگ جهاني دوم، چرچيل، در برابر انتقاد مخالفان حزبي خود از اتحاد او با استالين اين حكم قدرت را بروشني بيان داشت:

بريتانيا نه دوستان دائمي دارد، نه دشمنان دائمي؛ آنچه دائمي است منافع بريتانياست.

صدام مست لحظه بود و درس تاريخ را نياموخت؛ ميهن مار را ويران كرد، مردم كشور خود را به خاك سياه نشاند، و خود با خفت و خواري به صف خونخواران ذليل تاريخ پيوست. آيا

«نرود مرغ سوي دانه فراز/ چون دگر مرغ بيند اندر بند » ؟

خسرو شاكري (زند) 30 دسامبر 2006.

 (1) براي نخستين مقاله هايي كه در رد حكم اعدام پس از انقلاب نوشته شد، بنگريد به خسرو شاكري: «باز هم در نفي حكم اعدام،» كتاب جمعه ها، 4، پائيز 1364؛ ؛سنت چپ و لغو حكم اعدام،» كتاب جمعه ها، 8/9، زمستان 1365.