نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

چهارشنبه 6 دی 1385

سرنوشت "رأی دوگانه"، عماد بهاور

پيش از اين بارها گفته شده که صرفا تحريم انتخابات يک عمل سياسی نيست بلکه يک "بی عملی سياسی" است. خانه نشين کردن مردم هيچگاه به نفع استقرار دموکراسی در کشور تمام نخواهد شد. تحريم انتخابات هيچگاه نمی تواند يک شاخص عينی برای يک نتيجه گيری سياسی باشد. حداقل اينکه شاخصی شفاف و موثر نيست. بايد به فکر راه ديگری جز خانه نشين کردن مردم بود

Embahavar2000@yahoo.com

پيش از اين هنگامی که تنها چند روز به انتخابات ۲۴ آذر مانده بود، در يادداشتی با عنوان «رای دوگانه: شاخص آگاهی»، از يک فرصت تاريخی سخن گفته بودم که می تواند برای ايران سرنوشت ساز باشد. ظاهرا اينگونه نشد؛ يعنی نه پتانسيل مردمی برای استفاده از اين فرصت وجود داشت و نه حاکميت به اين سادگی اجازه استفاده از چنين فرصتی را به نيروهای مخالف می داد. اينگونه و به گفته برخی از منتقدان آن يادداشت، تحليل رای دوگانه در شرايط عينی رخ نداد و درنتيجه صورت واقعی به خود نگرفت.اما مگر در روز ۲۴ آذر چه اتفاقی رخ داد؟ بسياری از نيروهای سياسی فعال در داخل کشور در انتخابات شوراها به صورت فعال شرکت کرده بودند اما در انتخابات خبرگان کانديدايی نداشتند. از آنجا که هم شرايط برگزاری و هم ماهيت انتخابات شوراها و انتخابات خبرگان کاملا با هم متفاوت و شايد هم متناقض بود، رويکرد بسياری از گروه ها و افراد نسبت به اين دو انتخابات نيز متفاوت بود؛ يعنی مشارکت در شوراها و تحريم خبرگان. بسيار سعی شد که آگاهی از اين ماهيت و رويکرد «دوگانه» به بدنه اجتماعی نيز منتقل شود و در اين بين يک حرکت جمعی معنا دار و هدفمند طراحی و اجرا شود. الگوی رفتاری ايده آل اين بود که مردم در حوزه های رای گيری تعرفه رای شوراها را به صندوق بياندازند اما از گرفتن تعرفه رای خبرگان خودداری کنند. اين می توانست به معنای آن باشد که مردم بخش انتخابی حاکميت را به بخش انتصابی آن ترجيح می دهند. البته معانی مختلف ديگر نيز می توانست داشته باشد که در يادداشت مذکور آمده بود.

اما اتفاقی که رخ داد اين بود که درحوزه های رای گيری، هر دو انتخابات به صورت واحد و يکجا برگزار شد؛ يعنی همزمان بر روی يک ميز هردو تعرفه را به افراد می دادند و يک جا برای هر دو انتخابات درون شناسنامه ها مهر زده می شد. هر دو رای هم می بايست يکجا به درون صندوق ها ريخته می شد. در حقيقت اين ترفندی بود که ستاد برگزاری انتخابات برای يکسان سازی رای های دو انتخابات به کار برد. در واقع مردم هنگام رای دادن در برابر يک عمل انجام شده قرار می گرفتند و تنها افرادی که اعتراض و مقاومت می کردند می توانستند از قبول تعرفه رای خبرگان خودداری کرده و جلوی مهر زدن شناسنامه را بگيرند. بديهی است که در ميان مردم تعداد افرادی که حاضر به انجام چنين کاری باشند بسيار اندک بود.

بسياری از افراد را از ميان سياسيون و يا خبرنگاران می شناسم که با وجود چنين وضعی باز هم تنها در انتخابات شورا ها شرکت نمودند. با اين حال نتيجه انتخابات بسيار جالب بود: رای انتخابات خبرگان حتی بسيار بيشتر از انتخابات شوراها اعلام شد. تقريبا محال بود که افرادی وارد يک حوزه انتخاباتی شوند و تنها در انتخابات خبرگان شرکت کنند! چنين رويکردی غيرممکن است چرا که اگر صورت واقعی می داشت حداقل پيش از انتخابات يک نفر را به عنوان نماينده چنين رويکرد و گرايشی می شناختيم. اما حتی يک نفر هم وجود نداشت. پس اين همه رای اضافی از کجا آمده بود؟

پاسخ روشن است: به نظر می رسد که بخشی از حاکميت تمام توان و نيروی خود را چه در چگونگی برگزاری انتخابات و چه در شيوه تقلب در انتخابات معطوف به پرکردن اختلاف دو رای شوراها و خبرگان نمود و در اين کار چنان به افراط رفتار کرد که حتی نتيجه اين اختلاف، عددی مثبت به نفع خبرگان شد. (اين يعنی از آن سوی بوم افتادن).
با اين حال به عقيده نگارنده اين نتيجه نيز بسيار جالب و معنادار است. اين درست به همان اندازه معنا دار است که اختلاف آرای شوراها و خبرگان به نفع شوراها مثبت می شد. هردو يک معنی داشته اند: حاکميت از اينکه اين اختلاف رای به عنوان شاخصی برای زير سوال بردن مشروعيت بخش غيرانتصابی حاکميت به کار رود بسيار هراسناک بود. در يادداشت «رای دوگانه؛ شاخص آگاهی» آمده بود «هرچه ميزان کمی اين شاخص [ اختلاف دو رای] بيشتر باشد ميزان ضربه ای که به حاکميت اقتدار گرا وارد می شود نيز بيشتر خواهد بود.» مسئله اين است که حاکميت بسيار بيشتر از مخالفانش بر اهميت چنين شاخصی آگاه بود و تمام توانش را نيز به کار گرفت تا آن را از بين ببرد؛ اگرچه از سوی ديگر بوم فروافتاد و اين نيز به همان اندازه رسوا کننده بود.
اينگونه می توان نتيجه گرفت که مبنای نظری يادداشت پيشين بر پايه درستی قرار گرفته است، اما عملياتی نمودن چنين مبنای نظری به توان اجرايی بالايی نياز داشت. همانطور که گفته شد چنين نيرو و توانی در ميان گروه های سياسی وجود نداشت و توان حاکميت در خنثی سازی آن بسيار بيشتر بود. اما اگر چنين چيزی قابل پيش بينی می بود (که بود)، چرا چنين طرحی پيشنهاد شد؟ چرا می بايست مردم را به رفتاری دوگانه ترغيب کنيم؟ می شد يا به تحريمی های دو انتخابات پيوست و يا به مشارکتی های دو انتخابات که هر دو طيف نيز طيف های بزرگی بودند.
مسئله اينجاست که تنها با اين استدلال که توان عملياتی کردن چنين طرحی وجود ندارد، نمی توان به سادگی از کنار مبنای تئوريک آن گذشت. ۲۵ سال است که منتقدان داخلی از طراحی يک عمل جمعی معنادار و هدف دار در جهت نمايان ساختن اعتراضات داخلی بازمانده اند. گروههای تندرو سال هاست که افتخار می کنند که مبدع و پيشنهاد کننده ی چنين حرکت جمعی در قالب تحريم انتخابات بوده اند. اما صراحتا می توان گفت که ايشان تنها يک چيز را تبليغ کرده اند: خانه نشينی مردم . پيش از اين بارها گفته شده که صرفا تحريم انتخابات يک عمل سياسی نيست بلکه يک «بی عملی سياسی» است. خانه نشين کردن مردم هيچگاه به نفع استقرار دموکراسی در کشور تمام نخواهد شد. تحريم انتخابات هيچگاه نمی تواند يک شاخص عينی برای يک نتيجه گيری سياسی باشد. حداقل اينکه شاخصی شفاف و موثر نيست. «دلايل عدم مشارکت در انتخابات می تواند شامل ده ها مورد باشد که بی تفاوتی يکی از عمده ترين آن هاست.» انگيزه های سياسی، اقتصادی و فرهنگی و غيره هرکدام از موضعی متفاوت منجر به عدم شرکت در انتخابات می شوند و لزوما به يک نتيجه سياسی مشخص و عملی منجر نخواهند شد. حاکميت بسيار خوشحال خواهد شد که بخش معترض مردم همواره در خانه بمانند و به پای صندق های رای نيايند.
با چنين فرضی قطعا بايد به فکر راه ديگری جز خانه نشين کردن مردم بود. اينگونه به ذهن نگارنده خطور می کند که شايد بتوان در مراسم هايی مانند انتخابات که حضور جمعی مردم عينی تر است، به طراحی نوعی عمل جمعی معنا دار اقدام نمود که پيام های روشن و عينی تری برای حاکميت ارسال کند. طبيعی است که با چنين رويکردی ديگر انتخابات يک «انتخابات» نيست. يعنی ديگر از آن انتظار نمی رود که ترجمه ELECTION غربی و بر پايه نظريه «انتخاب جمعی» يا «انتخاب عقلايی» باشد. انداختن برگه ای سفيد در دورن يک صندوق سفيد شايد تنها يک عمل جمعی باشد نه شرکت در يک انتخابات به معنای اصيل آن. مهم نيست که از درون صندوق چه بيرون می آيد. مهم آن است که به اهداف تعيين شده در اين عمل جمعی معنا دار دست پيدا کنيم. پس شايد اينبار با وجدانی آسوده تر پای صندوق های رای بياييم هنگامی که می دانيم در يک «انتخابات» شرکت «نمی کنيم».