نقد کتاب
«نگاهى
به كارنامه سياسى دكتر محمد مصدّق»
غفور ميرزايي
*****
پوپر،
در اوّل كتاب «جامعه باز و دشمنانش» می
نويسد: «من
اين را وظيفه خود نمى
دانم كه به ستايشهاى ديگران از نبوغ افلاتون چيزى
بيفزايم. ص ٤٩ ترجمه على اصغر مهاجر» و ادامه مى
دهد: «من بيشتر ميل دارم آن چه را كه، به
نظر خودم گرايشهاى استعبادى ]استبداد دينى و
عقيدهاى[ در فلسفه افلاتونى...است، «منهدم
كنم...و اين هدف بررسى و انتقاد من است». اگر
دكتر متينى هم كلمه «تحقيق» را در بالاى نام
خودشان در صفحه آغازين كتاب نمى
آوردند و بر عكس فقط هدف خود را مى
نوشتند كه جمع آورى
بخشهايى از منابعى است كه به نوعى زندگى و
تحصيلات و اخلاق و كارهاى مصدق را انتقادآميز جلوه
مى دهد، هم صداقت خود را
نشان مى دادند و هم
خوانندگان را گمراه نمى كردند
و خواننده مى دانست كه از
خواندن اين كتاب شناختى از مصدق پيدا نمى
كند و بى گمان چنان كتابى، نوشتن اين نقد
را هم طلب نمى كرد. دكتر
متينى از بيش از يك صد و بيست كتاب و نشريه به
دفعات و از صفحه هاى
متعدّد آنها به عنوان مأخذ و منبع استفاده كرده
است.
ادامه
|