نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

   www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

آرشيو //      توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

http://www.tvpn.de/ois/ois-iran-3112.htm

 

خدا پرستان سوسیالیست ، کودتای ٢٨ مرداد و نهضت مقاوت ملی

مرتضي كاظميان

در مورد شرايط ويژهء ايران در آستانه و هنگام كودتاي 28 مرداد 1332 و علل وقوع اين كودتا و نيز شرايط تاريخي پس از آن (تكوين نهضت مقاومت ملي) گزارش‌ها و پژوهش‌هاي بس متنوع و متعددي، نوشته و منتشر شده است. اين نوشتار مي‌كوشد از منظري متفاوت و با تمركز بر رفتار سياسي و كنش اجتماعي محمد نخشب، ايدئولوگ و دبير كل جمعيت آزادي مردم ايران، اين رويدادهاي تاريخي (وضع ايران پيش و پس از كودتاي 28 مرداد) را به اجمال، تبيين و بررسي كند و نشان دهد كه كودتاي مزبور، از سوي برخي نيروهاي سياسي، پيش‌بيني شده بود...

هر چند ممكن است در نگاه نخست، به ويژه از اين روزگار و زمانه، كودتاي آمريكايي - انگليسي 28 مرداد، اتفاقي يك‌باره و رخدادي غيرمنتظره، ارزيابي و تحليل شود، اما بررسي اسناد و مدارك آن دوران تاريخي نشان مي‌دهد كه برخي از نيروهاي سياسي جامعه، نسبت به احتمال وقوع چنين واقعه‌اي، هشدارهاي لازم را عنوان كرده و اعلام خطر كرده بودند.

به عنوان نمونه، روزنامهء «مردم ايران»، ارگان جمعيت آزادي مردم ايران (به رهبري دكتر محمد نخشب، نظريه‌پرداز نهضت خداپرستان سوسياليست‌) در 28 ارديبهشت 1332و درست در سه ماه پيش از وقوع كودتا عليه دولت ملي، با اعتراض به سفر دالس، وزير امور خارجهء ايالات متحده به منطقه، تيتر مي‌كند كه: «دالس، اين نماينده امپرياليسم آمريكا از خاورميانه به دور!»; «مردم ايران» همچنين در چهارم خرداد 32 مي‌‌نويسد: «آمريكا بايد همچنان نقش خود را  در كمك به استعمار انگلستان ايفا كند...

اين‌ها مي‌خواهند از اين نظام منحط و از اين نظام ظالمانه حمايت كنند و از قيام و جنبش ملت‌هاي اسير كه براي از هم گسيختن زنجيرها به پا خاسته‌اند جلوگيري كنند

اين مطلب، در سرمقالهء مردم ايران درج شده و نوشتهء محمد نخشب بود.

ارگان جمعيت آزادي مردم ايران همچنين در شمارهء 29 خود تصريح كرده بود: «مردم ايران! بيدار باشيد; درباريان و عمال انگليسي، توطئهء خائنانه‌اي عليه نهضت ملي ترتيب داده‌اند.» نيز در شمارهء بعد، آمده بود: «مردم ضداستعماري ايران! قبل از اين كه سياست استعماري آمريكا در ميهن ما ريشه بگيرد، آن را قطع كنيم

قابل تامل است كه اين توجهات در حالي ابراز مي‌شود كه آمريكا، از منظر بسياري از نيروهاي سياسي، دولتي دموكرات و حامي و همراه ملل جهان سوم در برابر استعمار انگليس يا سلطهء شوروي ارزيابي مي‌شد.

محمد نخشب در سر مقالهء هشتم تير 1332 نيز به نقد عوامل تفرقه و عاملان اختلاف در نهضت ملي و بحران‌آفرينان داخلي (از جمله مظفر بقايي و حسين مكي) مي‌پردازد و مي‌نويسد: «آنان كه روزي در پيشاپيش صفوف مردم قرار داشتند و در همه جاي ايران با شور و استقبال زايد الوصف مردم روبه‌رو مي‌شدند، وقتي به صدارت و وكالت و بزرگي رسيدند، هدف مردم ايران را فراموش كردند و قدرت نيرومند ملت را از ياد بردند.» نخشب در اين مطلب مي‌افزايد: «آن‌ها كه مست بادهء غرور و شهوت مقام بودند نتوانستند باز هم براي مردم و براي استقرار خواست‌هاي مردم، خدمتگزاران لايق و شايسته‌اي باشند و همهء قدرت و نيرويي را كه از فداكاري و جانبازي محرومين اجتماع و شهداي قهرمان 30 تير به دست آورده بودند، صرف زراندوزي و تثبيت موقعيت شخصي و تحميل اعوان و انصار خود به بيت‌المال ملت كردند

اين انتقادها از برخي رهبران و شخصيت‌هاي برجستهء پيشين نهضت ملي و منتقدان بعدي دكتر مصدق، بسيار هوشمندانه و بدون تعارف به نظر مي‌رسد.

نخشب در سرمقاله‌اي ديگر و پنج هفته پيش از كودتا، به نقد ديدگاه‌هاي آيزنهاور، رييس‌جمهوري وقت ايالات متحده و تحليل مواضع واشنگتن مي‌پردازد; او حمايت آمريكا از انگلستان را هم‌‌موضع شدن با «سياست‌هاي استعماري و ضدانساني» توصيف مي‌كند و مي‌نويسد: «آمريكا صراحتا مي‌گويد، تكليف خود را روشن كنيد، يا مسكو يا واشنگتن... جواب مردم ايران هم روشن است; مردم ايران برپاكنندگان قيام درخشان 30 تير، بانيان واقعي نهضت ملي و ضداستعماري ايران، عقيم‌گذارندگان سياست امپرياليست انگلوآمريكن و... در اولين وهله و در نخستين  مرتبه، به نيروي خود متكي هستند

سه هفته مانده به كودتا، نخشب در ارگان جمعيت خود، شركت عمومي مردم در رفراندوم و راي به انحلال مجلس هفدهم را «نمودار خشم و غضب مردم ايران از دستگاه حاكمهء پيشين» توصيف مي‌كند. وي در عين حال به «سياست‌هاي تجاوزگرانهء خارجي» بي‌توجه نيست; 19 مرداد 1332 مي‌نويسد: «مردم ايران! شما به خوبي مي‌دانيد كه اين اولين بار نيست كه انگلستان شكست خورده و همكار وفادارش، آمريكا براي ما خواب‌هاي عجيب و غريب مي‌بيند...»

اين توجهات نخشب در كم‌تر از دو هفته مانده تا كودتا، بسيار قابل توجه است... او البته با قلم تند خود، بي‌باكانه و از منظري راديكال مي‌نويسد: «زندگي هنگامي براي ما ارزش دارد كه كشور ما از قيد ديكتاتوري و حكومت بردگان اجنبي در امان باشد...»

نخشب در 21 مرداد به مخاطبان روزنامهء خود توصيه مي‌كند كه «صفوف خويش را براي مقابله با هرگونه عمل غيرملي آماده سازند.» وي با تيزبيني و در فاصلهء يك هفته تا كودتاي 28 مرداد، انسجام و آمادگي ملي را توصيه مي‌كند. در همين روز، «مردم ايران» در مطلبي با تيتر: «بايد مستشاران نظامي بلادرنگ اخراج شوند»، ضمن نقد رفتارهاي سياسي-نظامي دولت آيزنهاور در خاورميانه و با اشاره به ملاقات شوارتسكف، مستشار نظامي با دربار، مي‌نويسد: «دربار اين بار قصد دارد با يك كودتاي سياه توسط سركردگان خائن ارتش و با هدايت مستقيم مستشاران نظامي آمريكا در ارتش، زمام امور را در دست گيرد.» ارگان نهضت خداپرستان سوسياليست از مردم ايران مي‌خواهد كه «بيدار» باشند و «بيش از پيش، آماده» و از دولت درخواست مي‌كند: «هر چه زودتر، مستشاران نظامي آمريكا را كه در راس ارتش ما قرار دارند و سبب نقض حاكميت ما شده‌اند، بدون كوچك‌ترين درنگ و كم‌ترين ارفاق از ارتش، اخراج كند.» مطلب مزبور، «هرگونه اهمال» در اين مورد را «به ضرر، نهضت ضداستعماري» ارزيابي مي‌كند و لزوم «هوشياري كامل» را براي غلبه بر «اين توطئه» مورد توجه قرار مي‌دهد، اما تحولات، سمت و سويي ديگر دارد...

در 25 مرداد، كودتاي نخست، محقق مي‌شود و البته، شكست مي‌خورد; شاه به اتفاق ملكه ثريا به بغداد مي‌گريزد. روز بعد، آخرين شمارهء ارگان جمعيت آزادي مردم ايران منتشر مي‌شود. فضاي عمومي نشريه، تصوير كوچكي از فضاي عمومي جامعه، بين دو كودتاست و نيز نمايشگر راديكاليسم حاكم بر فضاي سياسي; نخشب در سرمقالهء نشريهء متبوع خود مي‌نويسد: «مردم ايران! روز سقوط دربار و فرار شاه، روز جشن و شادي شماست. قرن‌ها بود شاه‌پرستي و تشريفات سلطنتي چون خاري چشم مردم آزاده و حق‌پرست ايران را آزار مي‌داد. مردم ايران ديگر به هيچ وجه حاضر نيستند تن به بت‌پرستي و تحمل تجملات درباري دهند». نخشب، حرف آخر را عريان مي‌كند: «تنها وتنها، رژيم جمهوري است كه با روح توحيد و طرز فكر خداپرستي سازگار است

او تاكيد مي‌كند: «راه سروري و سيادت خلق، راه برانداختن رژيم خيره‌سر و زورگويي، راهي كه براي هميشه وجود ديكتاتورها و جباران را به نام سلطان و شاه و هر عنوان ديگر امكان‌ناپذير مي‌سازد، اشاعهء درست طرز فكر خداپرستي و اعتقاد واقعي به خداست.»ارگان جمعيت آزادي مردم ايران در آخرين شمارهء خود، مي‌خواهد كه: «عاملين كودتاي 25 مرداد هر چه زودتر در يك محكمهء صحرايي، محاكمه و اعدام شوند; شاه غيابا محاكمه و محكوم به اعدام شود; املاك و اموال خانوادهء تجاوزكار پهلوي جهت تاسيس بيمارستان و آموزشگاه به نفع مردم ضبط شود ومقدمات لازم جهت استقرار جمهوريت فراهم شود

... اما دو روز بعد، كودتاي آمريكايي - انگليسي، دولت ملي دكتر مصدق را ساقط مي‌كند; نخست‌وزير و ديگر نيروها و شخصيت‌هاي اصلي نهضت ملي (و از جمله نخشب) بازداشت يا مخفي مي‌شوند...

اين البته پايان كار (مبارزه براي آزادي و حاكميت ملي و استقلال ميهن) نيست; محمد نخشب و حسين شاه‌حسيني به منزل آيت‌الله زنجاني مي‌روند; در جلسه‌اي كه عباس رادنيا، حاج حسن قاسمي و احمد توانگر بختياري هم در آن حضور داشتند، آيت‌الله زنجاني مي‌گويد: «بايد با اين جو ايجاد شده كاري بكنيم كه مردم اميدوار باشند; بايد به مردم بگوييم كه نهضت ادامه دارد»; همهء نيروهاي ملي حاضر در جلسه، موافقند. افراد حاضر در جلسه به پيشنهاد آيت‌الله زنجاني شروع به نوشتن شعار «نهضت ادامه دارد» بر روي كاغذهاي معمولي - و به كمك كاربن - مي‌كنند. صدها جملهء نوشته شده، بريده و لوله شده و بعد از مغرب در برخي نقاط پايتخت توزيع مي‌شود.

اين چنين، پايهء «نهضت مقاومت ملي» گذاشته مي‌شود; عنواني كه ناصر صدرالحفاظي با وام گرفتن از «نهضت مقاومت فرانسه» پيشنهاد مي‌كند.

نهضت مقاومت ملي، به قدر توان خويش، در روزهاي سخت و خفقان حاكم پس از كودتا شعلهء آزادي‌خواهي و دموكراسي‌طلبي و استقلال‌جويي را برافروخته نگاه مي‌دارد...

مصدق به تبعيد مي‌رود، فاطمي اعدام مي‌شود و بسياري از نيروهاي ميهن‌دوست و آزاده، دچار حبس و بند و اعدام مي‌شوند; خائنان به نهضت ملي، در كنار دربار و نظام سلطه‌جويي بين‌المللي، حكومت دست‌نشانده را باز توليد و برپا مي‌كنند; و اين چنين، نخستين دولت ملي و دموكرات در تاريخ سياسي معاصر ايران (دولت دكتر محمد مصدق) با كودتا، سرنگون مي‌شود; كودتايي كه - آن‌چنان كه مورد اشاره قرار گرفت - چندان نامحتمل نبود و از سوي برخي فعالان سياسي آگاه، پيش‌بيني شده بود.

كودتاي 28 مرداد البته تنها توانست رژيم شاهنشاهي را به مدت يك ربع قرن ديگر تداوم بخشد; انقلاب 57 پايان عمر حكومتي بود كه نه به پشتوانهء راي و تمايل اكثريت جامعه، كه با يك كودتاي ننگين بر سر كار آمده بود...

به نقل از سايت ملی مذهبی