نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

   www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

آرشيو 

     توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

http://www.tvpn.de/ois/ois-iran-2883.htm

 

درباره کتاب

"تاریخ بیست ساله کنفدراسیون جهانی  محصلين و

 دانشجويان ايرانی(اتحاديه ملی) "


شوکت (حمید) ،تاریخ بیست ساله کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی( اتحادیه ملی) ، زاربروکن(آلمان) ، نشر بازتاب، 1994 ، دو جلد، 798+582 صفحه

افشین متین

به نقل از گاهنامه چشم انداز ـ شماره 16 ـ بهار 1375

 

مجموعه دو جلدی تاریخ بیست ساله کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) از جمله آثار پژوهشی علمی است که منتشر شده است. کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، که از این پس آنرا به اختصار «کنفدراسیون» می نامیم. طی دو دهه قبل از انقلاب مهمترین سازمان مخالفان رژیم شاه در خارج کشور بود. به ویژه در سالهای اختناق پس از 1342 تا نیمه اول دهه 50 ، کنفدراسیون تنها سازمانی بود که با داشتن تشکیلات واحد، منسجم و علنی، فعالیت پیگیر و مستمر و نفوذ فزاینده در محافل دانشجویی، جو خفقان سیاسی داخل ایران را در صحنه بین المللی افشا و هزاران جوان تحصیلکرده ایرانی را با تعهد اجتماعی و مبارزه سیاسی آشنا می کرد.
مطالعه و ارزیابی کارنامه کنفدراسیون، برای روشن تر کردن برخی زوایای تاریخ سیاسی معاصر ایران ضروری است. تحریف تاریخ در فضای سیاسی بعد از انقلاب به شدت رواج یافته است و بخصوص نیروهایی که طی انقلاب و پس از آن در مبارزات قدرت، شکست خوردند ، از جمله طیف وسیع لیبرال و چپ (غیر مذهبی و یا مذهبی) از تاریخ نگاری رسمی انقلاب نیز حذف شده اند و یا در آن نقشی کم اهمیت و واژگونه یافته اند. کنفدراسیون هم در این طیف قرار داشت و اکنون که 16 سالی از سرنگونی رژیم سابق می گذرد، اولین تاریخچه مستند کنفدراسیون به زبان فارسی منتشر می شود. در این مدت چند رساله دکتری درباره کنفدراسیون آغاز شد که هیچیک به نتیجه نرسید تا اینکه در سال 1993 نویسنده این سطور چنین رساله ای را به پایان رساند که یافته های آن مبنای بررسی زیر قرار گرفته است.*
تدوین اولین کار تحقیقاتی درباره یک جنبش و یا یک سازمان سیاسی کاری است دشوار. محقق باید با دقت و صرف وقت زیاد مدارک ، اسناد و نشریات پراکنده را جستجو و جمع آوری کند، دیدگاه ها و تجربیات متفاوت فعالان جنبش را از راه های مختلف و بخصوص از راه مصاحبه های مستقیم و شخصی، ثبت و مستند کند و با مطالعه نتایج تحقیقات مشابه به دیدگاهی فراگیر و متعادل دست یابد. بنابراین لازم است در ابتدا همت و زحمات حمید شوکت را در گردآوری اسناد و نگارش تاریخ بیست ساله کنفدراسیون ارج نهاد. جا داشت که حمید شوکت در آغاز کتاب، برای اطلاع بیشتر خوانندگان از دشواریهای تدوین آثاری از این دست، توضیحات بیشتری در مورد روش پژوهش و نگارش خود عرضه می کرد. امری که ذکر آن در هر اثر تحقیقی لازم است. دیگر آن که نویسنده می توانست و می بایست از نتایج مطالعات گسترده موجود در باب تاریخ معاصر ایران استفاده کند؛ در حالی که وی به جز منابع خود کنفدراسیون، تنها تعدادی خاطرات سیاسی به زبان فارسی را ماخذ کار خود قرار داده است. رویهم رفته به نظر می رسد کتاب با عجله به اتمام رسانده شده و ظاهرا به همین دلیل نیز حدود سه چهارم از دو جلد کتاب از اسنادی تشکیل می شود که حالت «مواد خام» دارد، یعنی در متن و محتوای کتاب چندان مورد تحلیل و استفاده قرار نگرفته اند. البته همین «مواد خام» برای محققان بسیار ارزشمندند ولی استفاده از آنها برای خواننده عادی احتمالا دشوار و محدود خواهد بود. بنابراین آنچه در زیر می آید عمدتا نقد و ارزیابی بخش اول از جلد اول کتاب شوکت است. یعنی بخشی که تاریخ کنفدراسیون را از آغاز تا انشعاب آخر آن شرح می دهد و برای اکثر خوانندگان قابل استفاده ترین قسمت کتاب است. بخش اسناد و مدارک را در خاتمه با اشارات کوتاهی مرور خواهیم کرد.
فصل اول کتاب با توضیحات نسبتا مفصلی درباره زندگی و فعالیتهای سیاسی آیت الله سید ابولقاسم کاشانی آغاز می شود. به اضافه کارنامه کوتاهی از دوران نخست وزیری دکتر مصدق و روابط وی با آیت الله کاشانی. ارتباط این فصل با تاریخ جنبش دانشجویی و کنفدراسیون روشن نیست. چون اگر منظور به دست دادن پیشینه سیاسی پایه گذاران کنفدراسیون می بود، قاعدتا نویسنده می بایست به حرکتهای سیاسی ایران در سالهای پس از جنگ دوم جهانی می پرداخت و بخصوص خواننده را با سوابق حزب توده و جبهه ملی آشنا می کرد.
در حقیقت تاریخ کنفدراسیون از فصل دوم کتاب شروع می شود. فصلی که اطلاعات تازه و جالبی دارد که اکثرا دراسناد کنفدراسیونی نیز یافت نمی شود. از جمله گفته می شود که فعالیت سیاسی سازمان یافته دانشجویی در خارج کشور به تشکیلات «سداما» (سازمان دانشجویان ایرانی مقیم آلمان) و حزب توده بستگی داشت و بخش مهمی از آن در اعتراض به قطع ارز دانشجویی توسط دولت دکتر مصدق آغاز شد ولی نتیجه گیری صفحه 75 مبنی بر اینکه « حکم تاریخ بر آن بود که نخستین رویارویی رژیم با دانشجویان خارج از کشور، در سالهای پس از جنگ دوم جهانی ، به نام دولت مصدق ثبت شود» فقط با در نظر گرفتن شروع مجدد چنین فعالیتهایی در سالهای پس از جنگ دوم درست است. اولین مبارزات متشکل سیاسی دانشجویی در خارج از کشور به دوران رضاشاه برمی گردد؛ یعنی به اوایل دهه 30 میلادی ، زمانی که حزب کمونیست ایران در آلمان و فرانسه محافل مخفی دانشجویی سازمان داده بود که از جمله فعالان آنها می توان از تقی ارانی، خلیل ملکی، ایرج اسکندری و مرتضی و بزرگ علوی نام برد.
فصل سوم به چگونگی تشکیل  «کنفدراسیون اروپایی»  (1960-1962) ، درگیریهای دانشجویان در اروپا و آمریکا با دولت علی امینی، ایجاد  «کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)» ،  (سال 1962) ، انشعاب اولیه، و بازسازی سازمان اخیر در کنگره لوزان (1963)، می پردازد.
شوکت به درستی اهمیت  «جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا» را در شکل گیری اولیه محافل دانشجویی در اواخر دهه 50 میلادی متذکر می شود. همچنین وی به نقش تعیین کننده الگوی موردنظر «جامعه سوسیالیستها» ، یعنی «سندیکالیزم متعهد» (صنفی – سیاسی) و نشریه این گروه یعنی نامه پارسی (دوره اول) اشاره می کند و نقش فعالانی نظیر امیر پیشداد، ناصر پاکدامن، منوچهر هزارخانی و حمید عنایت را هم ذکر می کند. هواداران و اعضای حزب توده نیز در ایجاد «کنفدراسیون اروپایی» با «جامعه سوسیالیستها»  همکاری داشتند ولی  « کنفدراسیون جهانی»  در بدو تشکیل، یعنی در سال 1962 ، تحت رهبری دانشجویان هوادار جبهه ملی درآمد. همزمان با شروع مجدد فعالیت جبهه ملی (دوم) در ایران، دانشجویان هوادار آن در اروپا و آمریکا نیز به سرعت متشکل شدند و توانستند بر پایه گذاران  «کنفدراسیون اروپایی» ، یعنی هواداران و  اعضای جامعه سوسیالیستها و ح
زب توده، برتری یابند.
در این فصل به تاریخچه «سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا»نیز اشاره مختصری شده است. اما لازم بود توضیح بیشتری داده می شد درباره این که چگونه این سازمان که از ابتدای فعالیتش، در اوایل دهه 50 تا سال 1960 ، تحت کنترل سفارت ایران و سیا قرار داشت، ناگهان تحول و چرخش یافت و به مخالفان پیوست. توضیح این مطلب که نفوذ اولیه سیا و دولت ایران در "سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا چگونه خاتمه یافت، بی اساس بودن اتهامات و شایعاتی را که هنوز هم، در این باره وجود دارد نشان خواهد داد. ضمنا کنگره سال 1960 این سازمان، که طی آن دانشجویان مخالف رژیم کنترل «سازمان آمریکا» را به دست گرفتند، در شهر ایپسیلانتی در ایالت میشیگان تشکیل شد که به غلط ایپسینیاتی ذکر شده است (صص، 120 و 130).

 

نکته مهم دیگری که در این فصل بدان توجه کافی نشده است تلاش و تاکید پایه گذاران«کنفدراسیون جهانی» برای تبدیل این سازمان است به «اتحادیه ملی» و سراسری دانشجویان در خارج و داخل ایران است. در اینجا می بایست اهمیت مبارزات سیاسی دانشجویان دانشگاه تهران در این دوران و ارتباط مستقیم آن با تشکیل کنفدراسیون تشریح می شد.« سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» (وابسته به جبهه ملی) که در سال 1339 تشکیل شده بود، این مبارزات را رهبری می کرد و با اینکه موفق نشد نماینده ای به کنگره تشکیل دهنده کنفدراسیون در پاریس، سال 1962 ، بفرستد، با ارسال پیامی رسمی کنفدراسیون را به مثابه «اتحادیه ملی»  دانشجویان ایران مورد تایید قرار داد.
تحرک سیاسی دانشجویان داخل و خارج کشور در دهه های 40 و 50 یکی دیگر از وجوه حذف شده از تاریخ نگاری رسمی است. بررسی دقیق تحولات این دوران نشان می دهد که تا قبل از برآمد مخالفان اسلامی به رهبری آیت الله خمینی در پاییز و زمستان سال 1342 ، مبارزات سیاسی توسط جبهه ملی (دوم) رهبری می شد که نیروی اصلی بود و جناح تندروی آن را دانشجویان تشکیل می دادند. پس از سرکوب این جنبش در سال 1342 ، بسیاری از فعالان جنبش دانشجویی مبارزه را ادامه دادند و از جمله با تشکیل محافل زیرزمینی (به وسیله کسانی چون جزنی ، سورکی ، احمدزاده، پویان و محسن، حنیف نژاد، بدیع زادگان)، به تدارک مبارزه مسلحانه پرداختند و جنبش چریکی دهه 50 را پی ریزی کردند که اعضا و کادرها و پایگاه اجتماعی اصلی حامیانش نیز عمدتا دانشجویان بودند.
آخرین موردی که در این فصل شایان توجه و تحلیل بیشتری بود ماهیت و خواستهای مشخص سیاسی کنفدراسیون در این مقطع است. شوکت به قطعنامه مصوب نخستین کنگره کنفدراسیون استناد می کند که در آن خواست زنان ایران از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در مجامع قانونگذاری و نیز خواست بسیج ملی فارغ التحصیلان دبیرستانهای کشور در یک برنامه وسیع مبارزه با بیسوادی، ذکر شده است (صص. 34-133). اینکه چگونه این خواستهای جنبش دانشجویی مستقیما و رسما به دو اصل اساسی «انقلاب سفید»  تبدیل شد نکته مهمی است که باز از دید اکثر مورخان دور مانده است.
چهارمین فصل کتاب شوکت به پیامدهای «انقلاب سفید»  و واکنش کنفدراسیون در برابر سرکوب مخالفان داخل کشور در دهه 40 از نتایج «انقلاب سفید»  و مربوط به نیاز دولت به کادرهای متخصص بوده است. این ارزیابی تا حدی درست است ولی هجوم دانشجویان به خارج در درجه اول از محدودیت ظرفیت دانشگاه های ایران سرچشمه می گرفت که باعث شده بود حتی قبل از به اصطلاح به ثمر رسیدن «انقلاب سفید» ، یعنی در همان اواسط دهه 40 ، تقریبا نیمی از جمعیت دانشجویی ایران در خارج کشور باشند. در اواخر این دهه و بخصوص طی دهه 50 ، با گشایش تعداد زیادی مدارس عالی و دانشگاههای جدید در ایران ، ظرفیت جذب دانشجو افزایش یافت. با این حال آمار رسمی، هرچند نادقیق، نشان می دهد که حتی در آستانه انقلاب (اواخر دهه 50) هنوز درصد بزرگی از دانشجویان در خارج کشور به تحصیل اشتغال داشتند. به هر حال افزایش بیسابقه و روزافزون جمعیت دانشجویی ایرانی در اروپا و آمریکا برای کنفدراسیون پایگاه بسیج نیرو بود.
شوکت دلایل رادیکالیزه شدن کنفدراسیون را چنین بر می شمارد: اولا تشدید اختناق در ایران و ثانیا جو بین المللی ملهم از انقلابات و مبارزات  « آزادیبخش ملی»  در کوبا، الجزایر، ویتنام، خاورمیانه وآمریکای لاتین و انشعاب « سازمان انقلابی »  از حزب توده در سالهای 43-1342 همزمان بود با گرایش به چپ در میان جوانان و دانشجویان وابسته به جبهه ملی در خارج کشور، این دو گرایش که به «مبارزه مسلحانه»  و « گذار انقلابی»  متمایل بودند. کنفدراسیون را مستقیما تحت تاثیر گرفتند و بسوی رادیکالیزم سوق دادند که با سنتهای قدیمی جبهه ملی و حزب توده تفاوت داشت. رویارویی کنفدراسیون با رژیم شاه در سال 1344 نیز نقطه عطفی در رادیکال تر شدن آن بود. در این سال دولت ایران تیراندازی یک سرباز گارد شاهنشاهی به سوی شاه را با « توطئه یک گروه مارکسیستی» مرتبط اعلام کرد و شش تن از فعالان و رهبران سابق کنفدراسیون را، که به ایران برگشته بودند، در ارتباط با « واقعه تیراندازی در کاخ مرمر» دستگیر کرد. کنفدراسیون برای نجات این متهمان از مجازات اعدام و نیز در دفاع از موجودیت و حقانیت خویش، به فعالیتهای تبلیغاتی بیسابقه ای دست زد و در عین حال شخص شاه را مستقیما مورد حملات سیاسی قرار داد. سازمانهایی نظیر عفو بین الملل حقوق بشر، اتحادیه های کارگری و دانشجویی و احزاب و شخصیتهای متنفذ، مانند دبیرکل سازمان ملل متحد، ژان پل سارتر و برتراند راسل، در این فعالیتها درگیر شدند. سرانجام احکام اعدام متهمان لغو شد و این پیروزی نسبی برای کنفدراسیون وجهه و شناسایی بین المللی کسب کرد و در عین حال فعالیتهای این سال سرمشق مبارزات آتی کنفدراسیون قرار گرفت.
بدین ترتیب کنفدراسیون بنای «سیاست دفاعی» را گذاشت که طبق آن حقوق همه متهمان سیاسی ایران، علیرغم عقاید و مرام آنها، می بایست مورد دفاع و پشتیبانی قرار گیرد. کنفدراسیون در این امر بطور عمده موفق بود و بدون استثنا برای آزادی دستگیر شدگان و محکومان سیاسی، از دانشجویان و روحانیان گرفته تا اعضای حزب ملل اسلامی و حزب توده و شخصیتهایی چون مهدی بازرگان و آیت الله محمود طالقانی و اعضای چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق، بطور موثر و فعال تلاش کرد.
در این بخش از کتاب به عضویت کنفدراسیون در دو سازمان دانشجویی بین المللی، یعنی کنفرانس بین المللی دانشجویی (
International Student Conference)  و اتحادیه بین المللی دانشجویان  (International Union of Students) اشاره شده است. سازمان اخیر وابسته به اتحاد شوروی و «بلوک شرق»  بود و سازمان نخست اتحادیه های دانشجویی اروپایی و آمریکایی و «جهان سومی» را در بر می گرفت و بتدریج راه و روش محافظه کارانه ای در پیش گرفت که در سال 1967 معلوم شد که ناشی از نفوذ سیا در شاخه آمریکایی آن بوده است. از آنجا که روابط کنفدراسیون با هر دوی این سازمانها باعث درگیریهای درونی و اتهامات بیرونی شد، لازم به تاکید است که کنفدراسیون از خط مشی حاکم بر رهبری این سازمانها مستقل بود و بخصوص [...] و تضاد آن با کنفرانس بین المللی دانشجویی در سال 1966 ، یعنی یک سال قبل [...] نفوذ سیا در این سازمان، آغاز شده بود(صص. 57-156).
در پایان این فصل به نقش زنان در کنفدراسیون توجه شده و از جمله به این که علیرغم ایجاد «سازمان ملی زنان ایران» در سال 1344 به مثابه یک سازمان [...] کنفدراسیون، دیدگاه حاکم بر جنبش دانشجویی اصولا «مساله زن» را تابعی از «[...]ات اساسی تر» سیاسی و اجتماعی تلقی می کرد و با اینکه تعداد نسبتا زیادی از دانشجویان زن در فعالیتهای کنفدراسیون شرکت داشتند رهبری سازمان تقریبا بطور انحصاری در اختیار مردان بود (صص. 98-197) ، با این حال نباید از یاد برد که این حاکمیت « مرد سالارانه» به کنفدراسیون محدود نبود و حتی به اصطلاح پیشروترین تشکلهای جنبش دانشجویان اروپایی و آمریکایی در آن دوران تحت بینش و رهبری مرد سالارانه قرار داشتند و دقیقا اعتراض و انتقاد به همین امر بود که زمینه رشد و قدرت گرفتن دیدگاههای فمینیستی و جنبش سیاسی – فرهنگی مستقل زنان در دهه های 70 و 80 میلادی را فراهم کرد.
فصل پنجم تاریخ بیست ساله کنفدراسیون به شرح تظاهرات و برخوردهای دانشجویان با پلیس و ماموران ساواک طی سفر رسمی شاه به آلمان در سال 1967 مربوط می شود. شوکت از تاثیر کنفدراسیون در رادیکالیزه شدن و گسترش جنبش [...] دانشجویان آلمانی در سالهای 69-1968 یاد می کند و در ضمن معتقد است که رادیکالیزم خود کنفدراسیون با نتایج « انقلاب سفید»  و بطور مشخص با «هجوم روستاییان به شهر» و انتقال فرهنگ روستایی، که «تمایل خفته و کششی غریزی به [...] به همراه دارد، تشدید گردید. در حقیقت از اواسط دهه 40، و به ویژه اوایل دهه 50 دهها هزار دانشجوی ایرانی از قشرهای مختلف اجتماعی به خارج آمدند و برخی درگیر فعالیتهای سیاسی شدند. اما این فرض که گرایش به « تندروی و تخریب » از [...] ما قبل شهرنشینی برمی خیزد مستدل نیست چراکه درست در همین زمان گروه های دانشجویی در اروپا و آمریکا هم تمایلات رادیکال مشابه کنفدراسیون [...] و به ویژه مائوئیزم، که تصویری رمانتیک از خصلتهای انقلابی جوامع روستایی ارائه می کرد، در میان دانشجویان سیاسی غربی نیز به شدت رایج شده بود (صص. 23-222).
شوکت به نفوذ سازمانهای چپ خارج کشور در کنفدراسیون برخورد گذرایی دارد (صص. 50-247) که وافی به مقصود نیست چرا که بدون شناخت دقیق پیچیدگی های رابطه کنفدراسیون با سازمانهای چپگرای تبعیدی ایران درک صحیحی از تکامل ایدئولوژی کنفدراسیون میسر نیست. بطور مثال اتهامی می که رژیم شاه همواره علیه کنفدراسیون به کار می گرفت، و هنوز در انتقاد به این سازمان شنیده می شود، این است که کنفدراسیون چیزی بیشتر از « سازمان پوششی »  گروه های مارکسیستی نبود و عملا آن به صورت « بازیچه» های سیاستها و اختلافات گروه های زیر زمینی درآمد، همچنین نفوذ محافل مارکسیستی در رهبری کنفدراسیون و نیز رشد فرقه گرایی و سیاستهای  ماجراجویانه بسیاری از این محافل، واقعیت دارد. این امر بخصوص در دومین دهه حضور سیاسی کنفدراسیون تاثیرات مخرب تری گذاشت و نهایتا از دلایل اصلی انشعاب در این سازمان به شمار می آید. ولی این هم واقعیت دارد که کنفدراسیون از ابتدا تا انتهای فعالیتش هرگز منحصرا تحت کنترل سازمان یا گرایش سیاسی واحدی در نیامد و همواره دست کم دو گرایش متفاوت سیاسی در رهبری آن حضور ائتلافی داشتند. مهمتر این که بر خلاف رسم حاکم بر سازمانهای سیاسی ایران، اعضای کنفدراسیون از حق انتخاب برخوردار بودند و به ویژه در سالهای نخستین، این انتخاب به گروه های مارکسیستی نیز محدود نمی شد چون گرایشهای لیبرال و حتی اسلامی هم در کادر رهبری شرکت اساسی داشتند. به نظر شوکت جریان چپ کنفدراسیون تحت تاثیر چهار گروه مارکسیستی، یعنی « سازمان انقلابی حزب توده» ، گروه « کادرها» ، سازمان « توفان» و سازمان « انقلابیون کمونیست» رشد کرد. ولی همانطور که خود وی توضیح می دهد چپگرایی به این گروه ها منحصر نمی شد و تا اواخر دهه 40 سازمانها و محافل منتسب به جبهه ملی در اروپا و آمریکا نیز اکثرا دیدگاه های مارکسیستی اختیار کرده بودند. در عین حال بر خلاف چهار گروهی که شوکت به عنوان چپ کنفدراسیون نام می برد، چپگرایان جبهه ملی انتقاد از شوروی را با گرایشهای مائوئیستی و طرفداری از چین کمونیست جایگزین نکرده بودند. بنابراین نتیجه گیری شوکت که گرایش چپ کنفدراسیون ضد شوروی و طرفدار چین بود نمی تواند صحیح باشد (صص. 56-251).
در پایان این فصل شوکت به غیر قانونی شدن کنفدراسیون در اسفندماه 1349 می پردازد و دلیل این امر را نا روشن ارزیابی کرده، آن را با گرایش سازمان به چپ مرتبط می بیند. از جمله دلایل مشخص تری که برای این تصمیم دولت ایران در آن زمان، می توان ذکر کرد یکی بالا گرفتن اعتراضات دانشجویی در داخل کشور و دیگر شروع مبارزه چریکی است که نوعی جو بحران و ضد حمله تبلیغاتی گسترده رژیم را به همراه داشت. محاکمه « گروه فلسطین » ، که اعضای آن به اتهام تدارک برای مبارزات مسلحانه دستگیر شده بودند و مصاحبه های تلویزیونی و مطبوعاتی « مقام امنیتی » با متهمان به « توطئه علیه امنیت کشور »  بخشهای دیگری از حرکت استراتژیک رژیم علیه مخالفان بود که غیر قانونی کردن کنفدراسیون را نیز شامل شد.
ششمین و آخرین فصل کتاب به وقایع دهه 50 اختصاص دارد. نشانه های شتابزدگی در این فصل بیشتر به چشم می خورد. بطور مثال بر خلاف فصول دیگر، ترتیب زمانی رویدادها در اینجا چندان رعایت نمی شود و رویدادهای متعدد به سرعت و بدون توضیح ارتباط آنها با یکدیگر مرور می شوند.
از رئوس مطالب این فصل باید از رابطه کنفدراسیون با جنبش چریکی و آیت الله خمینی، سیاستهای بین المللی کنفدراسیون و تضادها و انشعاب نهایی آن نام برد. از خلال بررسی تماسها و پیامدهای مبادله شده بین کنفدراسیون و آیت الله خمینی، شوکت به این نتیجه می رسد که « کنفدراسیون کوچکترین امکانی مبنی بر این که روحانیان روزی در ایران به قدرت برسند، نمی دید» ولی همانطور که خود او معترف است کنفدراسیون در این ارزیابی تنها نبود و هیچیک از نیروهای سیاسی ایران، و از جمله آیت الله خمینی و دیگر روحانیان مخالف رژیم شاه، چنین امکانی را، دست کم به یک هدف ملموس و دست یافتنی، مطرح نکرده بودند (صص. 16-306).
آنجا که به انشعاب نهایی کنفدراسیون مربوط می شود، تاثیرات مبارزات چریکی و رادیکالیزه شدن جو سیاسی و رشد تضادهای موجود در جنبش دانشجویی عواملی بودند موثرتر از آنچه شوکت مورد تایید قرار می دهد، یعنی مسایل بین المللی و بحران مائوئیزم. نزدیکتر شدن تدریجی چین به کشورهای غربی و متحدان آنها از جمله رژیم شاه، طی دهه پنجاه هواداران ایرانی چین را در مخمصه قرار داد، اشاره شوکت مبنی بر اینکه این امر کنفدراسیون را با مشکل لاینحلی روبرو ساخت، تنها در صورتی صحیح می بود که کنفدراسیون را سازمانی عمدتا مائوئیستی تلقی کنیم. در حالی که علیرغم رشد وسیع گرایشهای مائوئیستی در اواخر دهه 40 و دهه 50 ، کنفدراسیون هرگز مواضع مائوئیستی اتخاذ نکرد. به گفته شوکت « جمهوری توده ای چین برای کنفدراسیون به سنگر انقلاب و به پشتیبانی خلقهای کمونیست جهان بدل شد » (ص.328). چنین ادعایی صحت ندارد چون همواره گرایش دیگری در کنفدراسیون با چنین مواضعی مخالف بود و این گرایش اخیر، بویژه در دهه 50 و تحت تاثیر مبارزات مسلحانه در ایران، نسبت به مائوئیستها رشد و گسترش بیشتری داشت. انشعاب نهایی کنفدراسیون تا حد زیادی به مبارزه بین دو جریان فوق مربوط می شود، ضمن اینکه مسایل پیچیده تری نیز در آن دخیل بود. شوکت از انشعاب کنفدراسیون در سال 1974 تحلیل کافی به دست نمی دهد و جای ارزیابی کلی و نتیجه گیری نهایی از تاریخچه و کارنامه سیاسی – اجتماعی کنفدراسیون در نوشته وی خالیست. او به درستی به صف آرایی و مبارزه بین [...] و مخالفان آنها، بحث و جدل بر سر مقوله « تبلیغ سرنگونی رژیم»، تاثیر [...] چریکی و سرکوب آن در اواسط دهه 50 و بالاخره به دور شدن فزاینده اعضای کنفدراسیون از واقعیات جامعه ایران اشاره می کند. در عین حال باید توجه کرد که انشعاب نهایی کنفدراسیون زمانی صورت گرفت که این سازمان در اوج قدرت خود بود و از نظر فعالیت، شناسایی بین المللی، تاثیر تبلیغاتی و تجربه رهبری اعضا و هواداران هنوز در حال صعود بود. از سوی دیگر تضادها و بحران درونی سازمان به مرحله انفجار رسیده بود.
علاوه بر آنچه در بالا ذکر شد، عوامل دیگری هم به این تضادها دامن می زد. ترکیب اجتماعی اعضا و فعالان کنفدراسیون طی پانزده سال فعالیت کاملا عوض شده بود. پایه گذاران کنفدراسیون گروه کوچکی بودند که مبارزات گسترده اجتماعی و سیاسی دهه 30 و اوایل دهه 40 ایران را تجربه کرده بودند اما اعضا و هواداران کنفدراسیون در دهه 50 از نسل دیگری می آمدند که در سالهای اختناق رشد کرده و در حقیقت از نظر سیاسی کاملا بی تجربه و بسیار تاثیرپذیر بودند. عکس العمل گروه اخیر به فضای باز و جو سیاسی محافل دانشجویی اروپا و آمریکا در سالهای 75-1965 میلادی، گرایش به رادیکالیزم ناپخته و راه حل های افراطی و قالبی برای مسایل بغرنج جامعه ایران بود که از آن تقریبا هیچ شناختی نداشتند. تعصبات فرقه ای، الگو برداری از چین و ویتنام و آمریکای لاتین و تقدیس چریک و مبارزات قهرآمیز، واکنشهای نسل جوانی بود که امکان تفکر یا حرکت برای شرکت در زندگی سیاسی از آن سلب شده بود. ثانیا این « نسل دوم »  کنفدراسیونی خاستگاه اجتماعی متفاوتی داشت. طی دو دهه 40 و 50 برای اولین بار جمعیت دانشجویی ایران از یک قشر کوچک و ممتاز چندین هزار نفری به یک گروه اجتماعی ده ها هزار نفری تبدیل شد. شمار بزرگی از گروه اخیر به قشرهای میانی و پایین تر اجتماع تعلق داشتند و ضمن برخورداری از تحصیلات و آگاهی برتر، اختلافات طبقاتی و استبداد فزاینده سیاسی را با شدت بیشتری حس می کردند. طبیعی بود که بخشی از این گروه به شیوه های تندتر و افراطی تری گرایش داشته باشد که در مبارزات دانشجویی داخل و خارج کشور و نیز در جنبش چریکی متجلی بود.
در جمع بندی کوتاه از تاریخچه کنفدراسیون قبل از هر چیز باید تجربه این سازمان را به مثابه نماد بارز حضور سیاسی دانشجویان در هیئت یک گروه اجتماعی نوین مورد توجه قرار دهیم. خلاصه کردن هویت کنفدراسیون در افراطی گری سیاسی آن اشتباه خواهد بود چون این خصوصیت در فرهنگ سیاسی معاصر ایران رواج کاملی داشته است و به کنفدراسیون محدود نمی شود. برعکس ویژگی و اهمیت تجربه کنفدراسیون در این است که این سازمان با خواست های پیشرو و اعتدالی در چارچوب قوانین موجود کشور وارد صحنه شده و به اتکای ساختار کثرت گرا و دموکراتیک اولیه خود توانست موفقیت و نفوذ فراوان کسب کند. با رشد استبداد سلطنتی در ایران، کنفدراسیون به تدریج به مواضع افراطی رانده شد. با اینحال تنها سازمان مخالف بود که نه فقط در مقابله با رژیم شاه دوام آورد بلکه فعالیت و پایگاه اجتماعی خود را گسترش داد، از شناسایی و اعتبار بین المللی فزاینده ا
ی برخوردار شد ودر افشای اختناق و دفاع از قربانیان آن در ایران مهمترین نقش را داشت، و بالاخره شرکت ایرانیان را در یک جنبش جهانی جوانان و دانشجویان رهبری کرد. در مورد این ادعا که گویا کنفدراسیون در روی کار آمدن استبداد جدیدی در ایران مسئولیت داشته، باید یادآوری کرد که فعالیت کادرهای شناخته شده کنفدراسیون خلاف این را ثابت می کند. این افراد در شمار اقلیت کوچکی بودند که در فضای بعد از انقلاب هم از حقوق و آزادیهای دموکراتیک دفاع کردند و با شرکت در گروه بندیهایی نظیر « اتحاد چپ» و « جبهه دموکراتیک ملی» از همان آغاز در برابر شکل گیری استبداد پس از انقلاب ایستادگی کردند.
آن بخش از تاریخ بیست ساله کنفدراسیون که مجموعه ای از اسناد و مدارک کنفدراسیون را در بر می گیرد شامل دو قسمت است. قسمت اول که صفحات 778-362 از جلد اول کتاب را شامل می شود، نمونه هایی از « سرودهای کنفدراسیون » ، ترازنامه های مالی، مدارک پراکنده مربوط به کنگره های مختلف، امور بین المللی، پیامها، فعالیتهای اعتراضی، اسناد ساواک و . . . را گرد آورده است. سرودهای کنفدراسیون فضای احساسی و تحولات فرهنگ سیاسی محافل دانشجویی را منعکس می کند. مثلا « سرود شماره یک کنفدراسیون» حال و هوای سالهای اولیه تشکیل سازمان را دارد: مدح «هنر» و « دانش»  و گرویدن بشریت به آشتی و « جستجوی زندگی» (ص. 357)؛ در حالی که سرود «اختر سرخ»  فریادی است از دوران تب تند مائوئیستی: « می درخشد ز نو به دنیا / اختر سرخ پرولتاریا» ، « مارکسیسم لنینیسم اندیشه مائو / رهنمایند به توده ها هرجا . . .» (ص.398).
اسناد انشعاب کنگره پاریس (1962) بحث و جدلهای درونی مرحله اول جنبش را نمایش می دهد (صص.49-401) و جدولهای طولانی «دخل و خرج» در کار بودن حساب و کتاب دقیق را، حتی با ذکر جزئیاتی از قبیل« مخارج قند و چای»  و « ویتامین برای اعتصابیون» (صص.500-459). مطالب نشریات کنفدراسیونی مثلا « پیک اردو»، زندگی روزمره گردهمایی های این جنبش را ثبت کرده اند: مسابقات ورزشی و شطرنج، بحث درباره شکنجه در پاکستان، انتقاد به مسئولان و سرود خوانی (صص. 63-561). و بالاخره آخرین قسمت این بخش نمونه های جالبی دارد از پوسترها، جلد مجلات، اعلامیه ها و تصاویر افراد و « اکسیون» های کنفدراسیونی از قبیل اعتصابات و اشغال کنسولگریهای ایران (صص. 779-710).
دومین بخش مجموعه اسناد کنفدراسیون تمام جلد دوم تاریخ بیست ساله کنفدراسیون را پر می کند. این بخش تماما به گزارشها و مصوبات کنگره های کنفدراسیون، از  کنگره هایدلبرگ  که در سال 1960   « کنفدراسیون اروپایی» را تاسیس کرد تا شانزدهمین و آخرین کنگره کنفدراسیون واحد در سال 1975، اختصاص دارد. این اسناد بالقوه مهمترین منبع برای بازسازی و تحلیل کنفدراسیون است چون جزئیات ساختار سیاسی و اداری و موضع گیری ها و جمع بندی های رسمی از نظریات موجود در سازمان و سیر تکاملی آن را منعکس می کند.
با گزارشهای چند کنگره سالیانه، بخصوص کنگره سال 1969 در پاریس که اساسنامه کنفدراسیون را تدوین کرد، در این بخش موجود نیست، شوکت کاملترین مجموعه اسناد کنفدراسیون را گرد آوری کرده و این کاری است ارزشمند. متاسفانه این اسناد به خودی خود چندان گویا نیست بلکه در اکثر موارد توافقها و فرمول بندیهای ظریف سیاسی را در بر دارد که به صورت غیر مستقیم بیان می شود و بدون شناخت دقیق از شرایط و جناح بندیهای هر مقطع زمانی ویژه، عمدتا مبهم می ماند. بطور مثال شوکت « منشور کنفدراسیون جهانی»  را ، که در سال 1971 در دوازدهمین کنگره کنفدراسیون تصویب شد، ضمن  مصوبات این  کنگره  آورده است (صص. 97-396).  مطابق  این  منشور «کنفدراسیون سازمانی است علنی، توده ای، دموکراتیک و ضد امپریالیستی»  که اعضای آن «بینشهای متفاوت اجتماعی» دارند و بنابراین کل سازمان « نمی تواند از ایدئولوژی مشخصی پیروی نماید». در عین حال این منشور وظیفه کنفدراسیون را « تامین حقوق صنفی، اجتماعی و سیاسی مردم ایران که از طرف رژیم ایران به دلیل ماهیت ضد خلقی آن بکلی پایمال می شود، امکان پذیر است» چنین فرمول بندی پیچیده ای تکامل سیاسی کنفدراسیون را بعد از ده سال فعالیت منعکس می کند. این منشور در صورت و محتوا با اساسنامه کنفدراسیون تفاوتهای اساسی دارد. فرمول بندی خاص آن حاصل جدلها و توافق مرحله ای بین جناح های مختلف کنفدراسیون در سال 1971 است. اولین طرح این منشور هنوز به قانون اساسی ایران متکی بود ولی اکثریت اعضای کمیته تدوین منشور با ارجاع به قانون اساسی مخالفت کردند در حالیکه اقلیت کوچک هوادار حزب توده خواهان حرکت در چارچوب قانون اساسی بودند و سازمان انقلابی نیز با تندروی در منشور مخالف بود.
تجزیه و تحلیل بیشتر این منشور و جناحهای کنفدراسیونی درگیر تدوین آن، نکات مختلفی از تاریخ جنبش دانشجویی را در این مقطع روشن می کند که در اینجا نمی توان به آنها پرداخت. ذکر این نمونه نشان می دهد که بخش اسناد کتاب شوکت، علیرغم ارزش و اهمیت آن، مجموعه ای از « مواد خام» است که باید برای تهیه تاریخ جامعتری از جنبش دانشجویی خارج کشور مورد استفاده محققان قرار گیرد. شوکت اولین مرحله چنین تحقیقاتی را به ثمر رسانده و حاصل کارش سزاوار تقدیر است.

« منشور کنفدراسیون جهانی» را ، که در سال 1971 در دوازدهمین کنگره کنفدراسیون تصویب شد، ضمن مصوبات این کنگره آورده است (صص. 97-396). مطابق این منشور«کنفدراسیون سازمانی است علنی، توده ای، دموکراتیک و ضد امپریالیستی»  که اعضای آن « بینشهای متفاوت اجتماعی» دارند و بنابراین کل سازمان « نمی تواند از ایدئولوژی مشخصی پیروی نماید». در عین حال این منشور وظیفه کنفدراسیون را « تامین حقوق صنفی، اجتماعی و سیاسی مردم ایران که از طرف رژیم ایران به دلیل ماهیت ضد خلقی آن بکلی پایمال می شود، امکان پذیر است» چنین فرمول بندی پیچیده ای تکامل سیاسی کنفدراسیون را بعد از ده سال فعالیت منعکس می کند. این منشور در صورت و محتوا با اساسنامه کنفدراسیون تفاوتهای اساسی دارد. فرمول بندی خاص آن حاصل جدلها و توافق مرحله ای بین جناح های مختلف کنفدراسیون در سال 1971 است. اولین طرح این منشور هنوز به قانون اساسی ایران متکی بود ولی اکثریت اعضای کمیته تدوین منشور با ارجاع به قانون اساسی مخالفت کردند در حالیکه اقلیت کوچک هوادار حزب توده خواهان حرکت در چارچوب قانون اساسی بودند و سازمان انقلابی نیز با تندروی در منشور مخالف بود.
تجزیه و تحلیل بیشتر این منشور و جناحهای کنفدراسیونی درگیر تدوین آن، نکات مختلفی از تاریخ جنبش دانشجویی را در این مقطع روشن می کند که در اینجا نمی توان به آنها پرداخت. ذکر این نمونه نشان می دهد که بخش اسناد کتاب شوکت، علیرغم ارزش و اهمیت آن، مجموعه ای از «مواد خام» است که باید برای تهیه تاریخ جامعتری از جنبش دانشجویی خارج کشور مورد استفاده محققان قرار گیرد. شوکت اولین مرحله چنین تحقیقاتی را به ثمر رسانده و حاصل کارش سزاوار تقدیراست.

Afshin Matin-asgari, „A History of the Iranian Student Movement Abroad: the Confederation of Iranian Students / National Union (1960-75)” Unpublished Ph.D. Dissertation in the Department of History at UCLA, 1993

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درهمين رابطه:  ـ 

مجموعه اي از مقالات و مصاحبه ها
در باره تاريخچه مبارزات و فعاليت هاي دانشجويان ايراني در داخل و خارج از کشور در دوران رژيم شاه.ضروريست متذکر شد که بخش بسيار بزرگي ازمبارزات و فعاليت هاي دانشجوئي در خارج از  کشور برهبري  کنفدراسيون جهاني محصلين و دانشجويان ايراني انجام گرفت

http://www.tvpn.de/ois/ois-iran-2000-a.htm